کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

صفحات کتاب

کنگره

دیویی

<h2 style="text-align: justify;">معرفی کتاب به توان شانه&zwnj;هایت</h2>
<p style="text-align: justify;"><strong>کتاب به توان شانه&zwnj;هایت</strong> به قلم مینا حاجی حبیب&zwnj;زاده و توسط انتشارات راه یار چاپ و روانه بازار نشر شده است.</p>
<p style="text-align: justify;">کتاب <strong>به توان شانه&zwnj;هایت</strong> قهرمانانه&zwnj;ای زنانه به روایت طاهره غفوری از زنان فعال در انقلاب اسلامی و پشتیبانی جنگ است. او در جریان مبارزات انقلاب اسلامی در یزد، با شرکت در راهپیمایی&zwnj;های اعتراضی مردم پیش از انقلاب به نظام مستقر و پخش اعلامیه&zwnj;ها و... در نوجوانی فعالیت&zwnj;هایش را شروع کرد.</p>
<p style="text-align: justify;">بعد از آن نیز با حضور در خیاط&zwnj;خانه و دوخت لباس برای رزمندگان، حضور در جهاد سازندگی و بردن بانوان برای انارچینی، گندم دروکنی و نهال&zwnj;کاری، عضویت در ستاد نماز جمعه، رسیدگی به مجروحان جنگ، رفتن به جبهه، سرپرستی زنان در طرح &laquo;ماماروستایی&raquo; جهاد و پذیرفتن سرپرستی ندامتگاه در جوانی، ایجاد پایگاه بسیج محله و برگزای کلاس&zwnj;های مختلف، تهیه جهیزیه برای نوعروسان و ساخت سوئیت برای جوانان، حل مشکلات خانوادگی، تأسیس مؤسسه خیریه بیت الزهرا و رسیدگی به نیازمندان، دوخت ماسک و پخش مواد ضدعفونی کننده و بسته&zwnj;های معیشتی در دوران کرونا و... فعالیت&lrm;&zwnj;هایش را تا امروز ادامه داده است.</p>
<p style="text-align: justify;">&nbsp;البته به گفته نویسنده، در این کتاب فقط بخش کوچکی از فعالیت&zwnj;های طاهره غفوری و به تعبیری &laquo;مشت کوچکی از خروارها&raquo; روایت می&zwnj;شود، چرا که درباره این قهرمان معاصر، گفتنی بسیار بیشتر از این&zwnj;هاست. &laquo;هرچه بیشتر پیش می&zwnj;رفتم، بیشتر در دریای فعالیت&zwnj;های خانم طاهره غفوری غرق می&zwnj;شدم و بر تعجبم افزوده می&zwnj;شد که چطور یک&zwnj;نفر می&zwnj;تواند این&zwnj;قدر فعالیت کند. آن&zwnj;هم انجام همزمان چندین کار باهم که برای من آرزویی دست&zwnj;نیافتنی بود.&raquo;</p>
<p style="text-align: justify;">این کتاب، مثل بسیاری از کتاب&zwnj;های خاطرات، از تولد راوی و محیط خانوادگی و شرایط زندگی&zwnj;اش در کودکی شروع می&zwnj;شود و بعد برخی حوادث مهم آن سال&zwnj;ها را که راوی به یاد دارد مرور می&zwnj;کند. &nbsp;کتاب <strong>به توان شانه&zwnj;هایت</strong> روایت گوشه&zwnj;هایی از تلاش&zwnj;های یک زن انقلابی در خدمت به جامعه و تحقق اهداف انقلاب است. او در مسیری قدم می&zwnj;گذارد که گاهی تنگ و گاهی ناهموار است و تجربیات تلخ آن نیز تمامی ندارد. اما متکی به ایمان، ایمان به درستی و حقانیت انقلاب، همه سختی&zwnj;ها را تحمل می&zwnj;کند و تلخی&zwnj;ها را به جان می&zwnj;خرد و به کوشش&zwnj;هایش ادامه می&zwnj;دهد. قطعاً متن کتاب می&zwnj;توانست جذاب&zwnj;تر از این باشد، اما همین متن نیز آنچه را که گفتنی است می&zwnj;گوید و تصویر زنی پایبند به ارزش&zwnj;های انقلاب اسلامی را به خواننده ارائه می&zwnj;دهد. زنی که همزمان از پس همه نقش&zwnj;هایش برمی&zwnj;آید؛ هم در جامعه فعال و موثر است و هم به عنوان یک همسر و مادر، وظایفش در خانه را فراموش نمی&zwnj;کند.&nbsp;</p>
<h2 style="text-align: justify;">گزیده کتاب به توان شانه&zwnj;هایت</h2>
<p style="text-align: justify;">خانمها را برای گندم&zwnj;دروکنی و انارچینی به مناطق مختلفی می&zwnj;بردم. یک روز اعلام کردند گروهی را ببرم اَبرندآباد. باغ&zwnj;های انار بزرگی آنجا بود که صاحب یکی از آنها محصولش را وقف بچه&zwnj;های رزمنده کرده بود. برای بردن خانم&zwnj;های محلۀ گنبدسبز رفتم به این محل. اذان ظهر را گفته بودند که اتوبوس غلامحسین زارع جلوی مسجد گنبدسبز ایستاد. اتوبوس مثل همیشه پر از جمعیت شد و راهی شدیم. به باغ که رسیدیم، خانم&zwnj;های همراهم را به گروه&zwnj;های چندتایی تقسیم کردم و به هرکدام مسئولیتی سپردم؛ از رفتن بالای درخت و چیدن انارها گرفته تا منگنه&zwnj;کردن کارتن&zwnj;ها.</p>
<p style="text-align: justify;">نزدیک غروب بود و باید برمی&zwnj;گشتیم. همیشه عادت داشتم نیروهایی را که برای کمک می&zwnj;بردم، طوری برگردانم که اذان مغرب در خانه باشند. خانمها آمادۀ رفتن شدند. از کسانی که برای گرفتن وضو می&zwnj;آمدند لب جوی، خواستم یک کارتن انار هم با خود بیاورند و بگذارند داخل کامیون جهاد که گوشۀ باغ پارک بود. با تمام&zwnj;شدن کار، همه رفتیم طرف اتوبوس. نزدیک که شدیم، دیدم راننده به اتوبوس تکیه زده و چشمهایش را بسته است. صدایش زدم: &laquo;آقای زارع؟ آقای زارع؟!&raquo;</p>
<p style="text-align: justify;">چشمهایش تکان خورد؛ اما صدایی ازش درنیامد. کسی هم آن دوروبر نبود که کمک بگیرم. نمی&zwnj;دانستم باید چه کنم. از دو تا از خانمها خواستم چادرشان را دربیاورند. بچه&zwnj;ها آقای زارع را روی چادر قرار دادند و اورکتش را گذاشتند زیر سرش؛ بعد هم او را بلند کردند و با سختی سوار اتوبوس کردند. &nbsp;حالا باید دنبال راننده می&zwnj;گشتیم. هیچیک از خانم&zwnj;ها رانندگی بلد نبود. چند باری بدون گواهینامه سوار پیکان بنیاد شهید شده بودم؛ چاره&zwnj;ای نبود، &laquo;یا علی&raquo; گفتم و این بار سوار اتوبوس غلامحسین زارع شدم! پشت فرمان که نشستم، دوباره راننده را صدا زدم، بلکه بتوانم کمکی از او بگیرم؛ اما بی&zwnj;فایده بود. بعضی مواقع که توی اتوبوس مین&zwnj;شستم به حرکات دست&zwnj;وپای شوفرها دقت میک&zwnj;ردم. حالا وقت آن رسیده بود آنچه دیده بودم در عمل نشان بدهم.</p>

به توان شانه هایت

مینا حاجی‌حبیب‌زاده

<h2>معرفی و تاریخچه انتشارات راه یار</h2>

<p><strong>انتشارات راه یار</strong> که فعالیت خود را از مهر 1397 به طور رسمی آغاز نموده است با عنوان و لقب &quot;ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی&quot; شناخته می شود و فعالیت های آن حول این موضوعات صورت پذیرفته است.</p>

<p>&nbsp;</p>

<h2>موضوعات و حوزه فعالیت انتشارات راه یار</h2>

<p>نشر راه یار تاکنون آثاری متعددی در موضوعات و مقولات زیر منتشر کرده است:<br />
&bull;&nbsp;&nbsp; &nbsp;تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی و هنری انقلاب<br />
&bull;&nbsp;&nbsp; &nbsp;تاریخ شفاهی پیشرفت<br />
&bull;&nbsp;&nbsp; &nbsp;تاریخ شفاهی زنان<br />
&bull;&nbsp;&nbsp; &nbsp;تاریخ شفاهی معلمان و مربیان و مدارس انقلاب<br />
&bull;&nbsp;&nbsp; &nbsp;فرهنگ و رسانه<br />
&bull;&nbsp;&nbsp; &nbsp;مساجد انقلاب<br />
&bull;&nbsp;&nbsp; &nbsp;جهاد سازندگی<br />
&bull;&nbsp;&nbsp; &nbsp;و...</p>

<p>&nbsp;</p>

<h2>کتاب های انتشارات راه یار</h2>

<p>از مهمترین و معروف ترین کتاب های نشر راه یار می توان به: &laquo;آرزوهای دست ساز&raquo;، &laquo;حوض خون&raquo;، &laquo;ابوعلی کجاست&raquo;، &laquo;آقا سعید&raquo;، &laquo;انسان واقعی&raquo; و... اشاره کرد.</p>

<p>&nbsp;</p>

<h2>اطلاعات تماس نشر راه یار</h2>

<p>برای برقراری ارتباط با انتشارات راه یار می توانید از طریق درگاه های زیر اقدام کنید:<br />
آدرس:<br />
دفتر تهران: بلوار کشاورز، خیابان ۱۶ آذر، پلاک ۶۰، حسینیه هنر<br />
دفتر قم: خیابان معلّم، نرسیده به میدان روح اللّه، نرسیده به کوچه ارگ، پلاک ۱۳۰<br />
شماره تلفن:<br />
دفتر تهران: ۰۲۱-۴۲۷۹۵۴۵۴<br />
دفتر قم: ۰۲۵-۳۷۷۴۶۴۹۰</p>


راه یار

تعداد صفحات نسخه دیجیتال

نوع جلد

وزن

کتاب

انقلاب و دفاع مقدس

خاطرات

تاریخ

تاریخ ایران

قهرمانانه ای زنانه، در فراز و فرود زمانه خاطرات شفاهی طاهره غفوری

کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی به توان شانه هایت