
این کتاب یک رمان تخیلی خوفناکه کتاب صخور داستان یک پسر جوانی است که همراه پدرش زندگی میکنه توی یک خونه باغ خیلی بزرگ پدرش توی یک اتاقک مرموز هر روز میره و کارهایی را انجام میده که بعد اومدن از اتاقک مخوف همیشه درش را قفل میکنه پسر خیلی کنجکاوه که بدونه توی اون اتاقک چه خبره و چرا پدرش هر بار که میخواد توی اتاقک وارد بشه اجازه نمیده و درش را قفل میکنه داستان از جایی جالب و عجیب تر میشه که وقتی پدرش بیرون رفته بود توجه پسر به آینه ی توی خونه که دورش با نقوش عجیبی حکاکی شده آینه ای کدر و مات که تصویر را خوب نشون نمیده و توی دیوار خونه کار گذاشته شده ناگهان کسی از توی آینه پسر را صدا میزند .زنی توی آینه با لباسی سرخ و خیره کننده او را صدا میکند...پیشنهاد میکنم کتاب را وقتی تو خونه تنها هستید یا چراغ ها خاموشه نخونید چون ممکنه از ترس زهر ترک بشید این کتاب جادویی را از دست ندهید با قهرمان داستان وارد دنیای عجیب و اسرار آمیز بشید #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب