
کتاب تحقیر و توهین شده ها به خاطر نویسنده اش فئودور داستایوفسکی توجه من رو جلب کرد و شروع به خواندنش کردم . این کتاب از زبان نویسنده ای جوان و کمی بیمار و تهیدست روایت میشه و در طی داستان بیشتر ما با افراد مورد ظلم قرار گرفته و تهیدست و بینوا سر و کار داریم و البته شخصیت ظالم ،منزجر کننده و ثروتمند و همچین در طی داستان ماجرای عشقی رو دنبال میکنیم قبلا هم آثار کلاسیک روسی رو خونده بودم و متوجه شدم هم در طرز نوشتن و هم در فضای زندگی شباهت های بسیار زیادی دارن . درباره سبک نوشتن ،در کتاب افرادی وجود دارن که کاملا ساده لوح اند و قلب پاکی دارن . افرادی حضور دارن که بدجنس اند و طمع کارن ، افرادی وجود دارن که با تمام وجود عاشق میشن و در عشق شون ذوب میشن ... و اما در مورد فضای زندگی ما با دو یا سه دسته افراد مواجهیم : افراد اشراف و بسار ثروتمند ، افراد بینوا و تهیدست و گاه افراد تهیدستی که در مسیر ثروتمند شدن قدم بر میدارن . در این بین در هر طبقه افرادی هستن که دائما به طور نزدیک شدن به افراد بالاتر از خود به قصد سود بردن و حتی سوء استفاده کردن هستن . یکی از موضوعات در این کتاب ها بحث ازدواج هست که جهیزیه دختر مقداری پول یا املاک به مقدار ثروت خانواده هست و پسر و خانواده اش گاها فقط به دلیل این جهیزیه ها به دختر نزدیک میشن و ثروت دختر در اختیار شوهرش قرار میگیره . احساس میکنم رمان های کلاسیک از نویسنده های بزرگ عمیق و نمادگرا هستن به طوری که هر شخصیت نماد یک چیز انتخاب میشه له عنوان مثال یکی نماد حرص و ظلم ، یکی نماد ساده لوحی ، یکی نماد پاک دلی ، یکی نماد درستکار و ... داستان کتاب جالب بود شاید نه به قدری که خواننده با ولع کتاب رو ورق بزنه اما در حدی که مخاطب علاقه به ادامه دادن داره و کتاب دارای داستان خوبی هست ، هر چند من از پایان یکم انتظار بیشتری داشتم . این یادداشت رو برای چالش مرورنویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب