
سرود کریسمس یک اثر کلاسیک از چارلز دیکنز هست که از شاهکار های ادبیات حساب میشه. داستان از جایی شروع میشه که نزدیک کریسمس و همه مردم شهر توی حال و هوای کریسمس هستند ، شادی بچه های ، تدارک دیدن و خوشحالی بزرگ تر ها، تزئین شهر و درخت های کاج و البته حال و هوای برفی شهر که از توی متن کتاب میشه سردی هوا و دانه های ریز برف رو حس کرد . اما در این بین مرد ثروت مندی هست که از اومدن کریسمس خوشحال نیست ، در واقع اسکروج پیر ، دلیلی برای خوشحالی نمی بینه ، و در واقع کریسمس که کسی رو پولدار تر نمیکنه . اسکروج یک خواهرزاده داره و خواهر زاده ش علاوه بر این که مرد جوان خوش رو و پر نشاطی هست خیلی هم مهربونه اما اسکروج اصلا نمیتونه خواهرزاده اش رو درک کنه . اوضاع همین طور ادامه پیدا میکنه تا این که یک شب اتفاق خاصی برای اسکروج می افته ... داستان کتاب سرود کریسمس خیلی دلنشینه، مخصوصا اگر توی زمستون یا نزدیک کریسمس خونده بشه شاید حس کتاب بهتر منتقل بشه . اول از همه داستان کتاب قشنگه، دوم شیوه نوشتن چارلز دیکنز هست که خیلی استادانه نوشته ، توصیفاتی که از مردم ، زمستان و داستان داره فوق العاده و در عین حال روان هست . یکی از نکته های خاصی که در کتاب هست درباره انسان هاست ، قضاوت خوب یا بدی که میتونیم ازشون داشته باشیم ، نه این که اگر کسی کار اشتباهی کرد ، اشتباه ش رو نبینیم بلکه از روی ظاهر سخت آدم ها اون ها رو سنگدل نبینیم . میتونیم وقتی رفتار کسی رو نپسندیدیم ما هم متقابلا همون طور رفتار کنیم یا سعی کنیم در هر صورت رفتار ما خوب باشه . سرود کریسمس یک داستان ساده است از دل مردم یک شهر ، از خوشحالی ها و ناراحتی هاشون و همونطور این کتاب یک داستان فوق العاده است. این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب