
هو النور فرانکنشتاین کیه؟ بیاید اول به این سوال جواب بدیم. ویکتور فرانکنشتاین مرد جوانی بوده که تحت تاثیر یک سری نظریات کیمیا، شیمی و زیست مدرن و ... موجودی شبیه انسان میسازه. موجودی ساخته شده از تکههای اجساد جمع آوری شده در ابعادی بزرگتر از انسانی عادی که به هیچ چیز جز کارکردن ایدهی تولدش فکر نشده. به اینکه اگر حیات پیدا کرد بعدش چی؟ به اینکه زیبا باشه، حداقل خیلی کریه نباشه، یا خیلی بزرگ یا قدرتمند نباشه... نه به هیچ چیز فکر نشده ... داستان فرانکنشتاین ماجرای خالقیه که از خلقش پشیمونه و راه برگشتی نداره و مخلوقی رها شده که هیچچچچچ مهری در زندگیش ندیده. مخلوقی که در طول کتاب حتی صاحب اسمی هم نمیشه اما در طی سالیان اسم خالق خودش رو تصاحب کرد و بیشتر افراد فرانکنشتاین رو نه خالق هیولا که خود هیولا میدونن. فرانکنشتاین یک داستان گوتیکه، شروعی بر ترکیب وحشت و درام! لحظهای که تو نه تنها به فکر سایهی ترسناک هیولا بر زندگی هیولا بلکه به فکر روح آزردهی هیولا هم هستی... کدوم ترجمه؟ قبل از بحث ترجمه باید یک پرانتز دیگه هم در مورد این کتاب باز کنم؛ کدوم نسخه؟! فرانکنشتاین 3 نسخه داره. نسخهی اول که مری شلی در 18 سالگی نوشت و باعث یک اتفاق مهم در ادبیات شد. نسخهی دوم رو مدتی بعد ناشر ویرایش و منتشر کرد. و نسخهی سوم که چند سال بعد خود مری با کمک همسرش ویرایش کردند. این ویرایش سوم بر اساس تغییر نظرات مری شلی در طول اون سالها و نقد و نظرات دریافتی بود. حالا نکته اینه که بیشتر ترجمههای فارسی از روی نسخهی سومن و نسخهی ققنوس، همونی که من خوندم و این مرور رو براش نوشتم از روی نسخهی اوله. برای نسخهی سوم ترجمهی مرکز و برای نسخهی اول ققنوس احتمالا انتخابهای خیلی خوبی هستند. من هنوز نسخهی سوم رو نخوندم. نسخهی ققنوس چطوره؟ ترجمش واقعا زیبا و هنرمندانه است، ادبیاتش شبه کهن در عین حال ساده و روانه من بسیاااار دوستش داشتم. طراحی جلدش زیباست و اون حس و حال گوتیک رو به خوبی میرسونه. و درونش☆☆☆☆ مصوره! تصویرسازیها خاصی در سبک کلاژ داره که جذابیت کتاب رو هرچه بیشترکرده. آیا ویکتور فرانکنشتاین نماد خداست؟ به نظرم نه... بعضیا پشت سر کتاب میگن ویکتور خدایی ظالمه که مخلوقاتش رو رها کرده و هیولا نماد ماییم که برای توجه خدا دست و پا میزنیم خدا بی تفاوت و بی رحم رهامون کرده... اما من موافق نیستم. در جایی مخلوق به فرانکنشتاین میگه کاش مثل خدا که برای آدم حوا رو خلق کرد تو هم برای من کسی رو خلق کرده بودی. هیولا به خالق شکایت میکنه که تو خالق خوبی نیستی چون مثل خدا نیستی. به نظرم فرانکنشتاین دربارهی غرور انسانه که حتی اگر بتونه خلقی کنه نمیتونه مثل خداوند خالق خوبی باشه چون از درک جنبه ها مختلف مخلوق و نیازهاش عاجزه... و چه خلقی؟ خلقی که کلاژ آفریدههای خداونده. آیا فرانکنشتاین ارزش خوندن داره؟ به نظرم آره، آدم رو یاد زندگی و کنشهاش میندازه. توجه به ظاهر و باطن آدمها رو یادآور میشه و به یادمون میندازه که زندگی هرچقدر تلخ، به هیولا تبدیلمون نکنه... فرانکنشتاین اقتباس زیاد داره به شکلهای مختلف مستقیم و غیر مستقیم اقتباس شده اما اونی که برای خودم بیشتر از همه جذابیت داره تاتر لندنه که بندیکت کامبربج بازیگر معروف شرلوک درش ایفای نقش میکنه. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
عالی هستند