
کتاب مردی به نام اوه نوشته فردریک بکمن ، یک کتاب دوست داشتنی حال خوب کن . از اون جایی که هم خود کتاب و هم نویسنده اش خیلی معروف هستن بار ها این کتاب رو دیده بودم اما فکر میکردم راجع به تنهایی و غم و غصه های یک پیرمرد تنهاست به خاطر همین تمایلی به خوندنش نداشتم . اما وقتی کتاب رو شروع کردم واقعا شگفت زده شدم اولین کتابی بود که از بکمن میخوندم و خیلی داستان و قلم نویسنده برام جالب بود ، یک پیرمرد خودساخته محکم که همون قدر که به دیگران کمک میکنه، لجباز و یک دنده هم هست ، پیرمردی که عشق زندگیش رو از دست داده و حالا تنها زندگی میکنه . اما حضور یک خانواده جدید در محله باعث اتفاقات جدیدی میشه خانواده ای که خانم ایرانی هستن .البته همسر خود نویسنده هم ایرانی هست. و اتفاقات دیگه ای که توی محله و برای همسایه ها اتفاق می افته، شخصیت اوه و ماجرا های کتاب جالب اند . کتاب مردی به نام اوه ، ته مایه طنز هم داره ، یک داستان شیرین و دوست داشتنی که حال دل خواننده کتاب رو خوب میکنه. اما چند مشکل که به نظرم در این کتاب وجود داره : اول اینکه اوه به پروانه خانم ایرانی کتاب گفت احتمالا از جنگ و بدبختی فرار کردی و خب این جمله نویسنده غلطه اولا کشور ما جنگ و بدبختی نیست دوما مهاجرت به معنی فرار نیست . مشکل دوم متاسفانه مساله همجنسبازی هست که در این کتاب و کتاب های دیگه این نویسنده به شدت ازش طرفداری میشه بی توجه به اینکه این عمل از لحاظ اخلاق و همه ادیان آسمانی و حتی روان انسان یک عمل ناپسنده و نویسنده کسانی که با این معضل مخالف هستن رو بد جلوه داده . مشکل سوم به نظرم ادبیات و کلماتی بود که به کار رفته بود من ادبیات محترمانه و تمیز رو ترجیح میدم . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
یکی از رمان های جذاب از ادبیات سوئد شاید چند صفحه اول کتاب سخت پیش بره، اما از یک جایی به بعد دیگه دوست نداری کتاب رو زمین بذاری
فیلم این کتاب هم ساخته شده، حتما ببینین