
کتاب پیرمرد و دریا اثر نویسنده معروف ارنست همینگوی،یک کتاب کوتاه و خاص. داستان درباره پیرمرد ماهیگیری هست که چند وقتی هست نتونسته صید خوبی داشته باشه اما دست از صید بر نمی داره ... شخصیت پیرمرد ، پسرک و خود دریا و تلاشی که پیرمرد میکرد برای من خیلی جالب بود . پیرمرد با این که حسابی پیر شده اما بسیار مهربان ، خوش دل و ساده است اما در عین حال زحمت کش و سرسخت هست و حاضر نمیشه نیازش رو به دیگران ابراز کنه، پیرمردی که قدر افرادی که به فکرش هستن رو میدونه. یک شخصیت خاص پسرک، پسر بچه ای که از بچگی با پیرمرد به دریا رفته و از اون ماهیگیری رو یاد گرفته ، خیلی مهربون ، خیلی به فکر پیرمرد ، و دوست داشتنی ... دریا در این کتاب توصیفات بسیار خوبی داشت و صحنه هایی که این کتاب از دریا تصویر کرده بود جالب بود . توی این کتاب شب جالب بود طوری که وقتی شب میشد فرد به خاطر کار های زیادی که کرده بود چه قدر خسته بود و چطور به خواب میرفت و این متفاوت و جالب بود. زندگی : فکر نمیکنم این کلمه به توصیف بیشتر احتیاج داشته باشه ، بالا و پائین ، سختی و تلاش . رابطه بین پیرمرد با پسرک : طوری که پیرمرد با پسرک مهربون و صمیمی بود ، طوری که پسرک به فکر پیرمرد بود و براش مایه میگذاشت، طوری که پسرک دلش میخواست پیش پیرمرد باشه بهش کمک کنه ، طوری که پیرمرد ارزو میکرد و حسرت میخورد پسرک کنارش باشه . چه قدر یک پسر بچه میتونه مهربان و با وجدان باشه. قسمت هایی که پیرمرد یاد پسرک می افتاد خیلی زیبا بود و زمان هایی که پسرک به پیرمرد رسیدگی میکرد. سخنان پیرمرد به ماهی خیلی خاص بود. و در نهایتا سخت کوشی و اراده پیرمرد خیلی تاثیر گذار بود. این کتاب ، کتاب مورد علاقه من نیست اما مطمئنم هیچ وقت پیرمرد ، پسرک ، رابطه شون با هم و سخنان پیرمرد با ماهی رو فراموش نمیکنم . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب