کتاب سلام غریبه اثر خانم کاترین سنتر یک داستان عاشقانه ی پر ماجرا و دل انگیز هست . شخصیت اول کتاب سلام غریبه دختری به نام سیدی هست، پدر سیدی یک جراحه و زندگی خوبی داره اما وقتی‌سیدی نوجوان بود مادرش فوت میکنه و پدر سیدی با یک خانم دیگه ازدواج میکنه و اون خانم هم دختری به نام پارکر داره. سیدی سال ها مجبور به زندگی با نامادری و خواهر ناتنی اش هست ، نامادری که طبیعتا توجه اش به دختر خودشه و دختر خودش رو قبول داره و خواهر ناتنی که از دردسر درست کردن برای سیدی لذت میبره، در ازن بین حتی پدر سیدی هم باورش نداره . حالا سال ها گذشته و سیدی خانه پدری رو پشت سر گذاشته و شروع داستان کتاب با جواز ورود به یک مسابقه هنری بزرگ برای سیدی هست ، فرصتی بزرگ برای سیدی برای بردن مسابقه، نجات حرفه اش ، پول به دست آوردن، محقق کردن آرزوی مادرش ، ثابت کردن خودش به پدرش و ... این مسابقه، مسابقه کشیدن چهره است اما سیدی در طی یک جراحی توانایی خودش رو برای دیدن چهره ها از دست میده یعنی اون افراد رو میبینه همه چیز رو میبینه اما چهره ها رو نه حتی چهره ی خودش رو . حالا سیدی حتی نمیتونه دوست رو از دشمن بشناسه چه برسه به شرکت در مسابقه و در این بین ماجراهای عاشقانه ای در میانه . و قراره در این شرایط پای خواهر ناتنی اش هم به زندگیش باز بشه . داستان کتاب ماجرای جالبی داره و ایده نویی رو نویسنده انتخاب کرده و موقعیت تشخیص ندادن چهره یک وضعیت پزشکی واقعی هست ، سیدی به عنوان یک دختر چیز های سختی رو پشت سر گذاشته و شخصیت جالب و پخته ای داره ، از سمت دیگه شخصیت مرد کتاب جو ، شخصیت جالب و خاصی داره که باعث میشه داستان اون ها جالب باشه. این کتاب یک داستان جالب ، آرامش بخش، جذاب و دوست داشتنی داره که میتونه مخاطبان خودش رو سرگرم کنه . این یادداشت رو برای چالش مرورنویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب