معرفی کتاب مینی بوس

کتاب مینی بوس توسط حمیرا نظری نوشته شده است. این اثر از مجموعه داستان های کوتاه و بلند با موضوع خانواده و اجتماع می باشد از انسان هایی که فراموش شده اند و قهرمان هیچ قصه ای نبودند جز قصه ی زندگی خود . مینی بوس نماد دنیاست و قهرمانانش انسان های واقعی هستند .

کتاب مینی بوس زندگی و سرگذشت آدم هایی است که پا در رکاب مرکب دنیا گذاشتند و مدتی در آن سرکردند و عاقبت هر کدام در مقصدی مشخص پیاده شدند. آدم هایی که شانس معروف شدن و قهرمان قصه شدن را نداشتند. ولی هر کدام سرگذشتی تلخ یا شیرین داشته اند. انسان هایی که که شاید نامشان فقط و فقط در شب های یلدا و روی زبان مادر بزرگ ها آورده شود.

بخشی از متن کتاب مینی بوس

" مگه نمی خواین سوار شین ؟ برین بالا "
این جمله درست همان چیزی بود که می خواستیم از او بشنویم . دنیا برایمان گلستان شد . باور نمی کردیماز میان این همه مسافر ، برات سوار شدنمان توسط آقا ژاپن امضا شده باشد. از خوشحالی سر از پا نمی شناختیم. انگاری بلیط لاتاری برده باشیم . نگاه غرور آمیزی به هم کرده به سرعت کوله هایمان را برداشتیم و سوار آپولوی آرزوهایمان شدیم. آن هم قسمت شاه نشین ماشین ، ردیف اول وپشت راننده.

هوای داخل ماشین گرم بود . تیغ آفتاب از پشت شیشه های بدون پرده ، روی صورت مسافران افتاده و آن ها را می آزرد. عرق از سر و رویمان می ریخت. شیشه های مینی بوس از یک حدی بیشتر باز نمی شد. آقا ژاپن شیشه ها را پیچ کرده بود. خودش می گفت برای امنیت مسافران است.

بوی ضخم عرق تن و خوراکی های رد و بدل شده بین مسافران با بوی تند موجودات دیگر حاضر در مینی بوس به هم آمیخته و مشام را می آزرد. قرآن کوچکی که از آینه ی جلوی ماشین آویزان بود،با شتاب تاب می خورد.

ماشین مثل گهواره ای شده بود که هماهنگ با دست اندازهای جاده به این طرف و آن طرف می رفت. لاستیک های بی جان مینی بوس درون چاله های جاده ی خاکی می افتاد وماشین، مسافرانش را مانند دوغ درون مشک بالا و پایین پرت می کرد.

نظرات کاربران و نقد و بررسی مینی بوس