میلیشیا

نظرات کاربران و نقد و بررسی میلیشیا

خرید و مطالعه
نمره کلی
5 /
3.6
8
الکترونیکی
3.6
چاپی
5.0
نظر شما چیست؟
5 نظر
User avatar
روح اله نوروزی

#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب «میلیشیا»؛ روایتی متفاوت از فریب و سرنوشته. رمان «میلیشیا» نوشته مریم رمضانی، اثری است که با محوریت سازمان مجاهدین خلق و فعالیت‌هایش در دهه 1360، داستانی پرکشش و تفکربرانگیز را روایت می‌کند. این کتاب، بیش از آنکه یک داستان صرف باشد، بازخوانی تأثیرات یک سازمان بر سرنوشت افراد و خانواده‌هاست؛ سرنوشتی که با فریب، خیانت و دگرگونی‌های فکری گره خورده است. کامران، راوی این قصه، نویسنده‌ای است که لال شده و حالا باید داستان عطا، یکی از اعضای سابق سازمان را روایت کند. عطا، شخصیتی است که میان ایدئولوژی، حقیقت و زندگی شخصی‌اش درگیر است و گذشته‌اش او را رها نمی‌کند. مخاطب از خلال روایت کامران، با زندگی عطا و دنیای پیچیده‌ای که سازمان برایش ساخته بود، آشنا می‌شود. یکی از نقاط قوت کتاب، فضاسازی واقع‌گرایانه و تنش‌آلود آن است. نویسنده با زبانی ساده اما پرکشش، خواننده را به دل روزهای پرالتهاب دهه 60 می‌برد و روایت کسانی را که در این دوران، درگیر ایدئولوژی‌های افراطی شدند، به تصویر می‌کشد. همچنین، پرداختن به شخصیت‌های آسیب‌دیده از سازمان، نشان می‌دهد که حتی جداشدگان از آن، تا سال‌ها سایه‌ی سنگین گذشته را روی زندگی‌شان حس می‌کنند. اما رمان خالی از اشکال نیست. در برخی بخش‌ها، شخصیت‌پردازی‌ها سطحی به نظر می‌رسد و بعضی تغییرات در رفتار و باورهای شخصیت‌ها، ناگهانی رخ می‌دهد. همچنین، کتاب می‌توانست عمیق‌تر به تأثیر سازمان بر نوجوانان و نحوه‌ی جذب و کنترل ذهنی آنها بپردازد؛ موضوعی که همچنان در برخی فرقه‌ها و گروه‌های افراطی امروزی نیز دیده می‌شود. با این حال، «میلیشیا» اثری خواندنی برای کسانی است که به داستان‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی علاقه دارند. این کتاب، صرفاً یک روایت داستانی نیست، بلکه به نوعی بازخوانی تاریخ است؛ تاریخی که هنوز هم سایه‌ی آن بر زندگی برخی افراد باقی مانده است. اگر به رمان‌هایی با مضامین روان‌شناختی، سیاسی و تاریخی علاقه‌مندید، «میلیشیا» را از دست ندهید. نوشته شده برای چالش مرورنویسی فراکتاب.

۱۴۰۳/۱۲/۳۰
User avatar
maryam torabi

#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب میلیشیا روایت گر انسان هایی است که به باور خودشان و براساس فلسفه ی فکری خودشان با رژیم حاکم پهلوی می جنگیدند و در این جنگیدن خط و مرزی برای خودشان نداشتند جز رسیدن به آن آرمان و هدفی که تعیین کرده بودند. به قولی جمله ی هدف وسیله را توجیه می کند برای آنها همان اسلوب جنگیدن بود و هرآنچه باعث حواسپرتی آنها می شد یا دست به کاری می زدند که خدشه ای به این هدف وارد می آورد برای آنها به عنوان مانع به حساب می آمد و آن مانع باید به هر طریقی حذف می شد. حتی اگر می گفتند ما برای رفاه و عدالت می جنگیم اما در کنارش برای رسیدن به این هدف ناگزیر مجبور می شدند جان کسی را یا بهتر است بگوییم بی گناهی را بگیرند. یک مجاهد یا یک مبارز از نظر آنها نباید دلبستگی خارج از سازمان داشته باشد حتی اگر آن دلبستگی پدر، مادر، همسر یا حتی فرزند باشد تمامی آنها باید کنار گذاشته شود وگرنه ممکن است آن مبارز در لحظه ی حساس اهمیت آن دلبستگی برایش مهمتر از هدف سازمان تلقی شود و سازمان را با خطر مواجه کند. عطا در کتاب میلیشیا اگر چه فهمیده بود راهی که انتخاب کرده اشتباه بود اما برای اصلاح آن زندگی تلاشی نکرد و مثل انسانی که در باتلاق گرفتار شده دست از تلاش برداشت و گذاشت که باتلاق او را به قعر خود فرو ببرد. چنین انسان هایی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند به واقع جز دسته ی خطرناک ها به حساب می آیند. کتاب به زعم من یک زنگ خطر هم درون خودش داشت و آن خواندن کتاب هایی با خط فکری نادرست در زمان نادرست بود. پروا در حساس ترین شرایط کتاب هایی مثل مادر، غرب زدگی و ... را خواند و چون در اطراف خودش بیشتر از سمت عمویش حرف شنوی بیشتری داشت به راه او نیز کشیده شد. این نکته ی خیلی مهمی است، باشد که پند گیریم. این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام.

۱۴۰۳/۱۰/۱۷
User avatar
فاطمه عزیزخانی

کتاب خوبی است

۱۴۰۳/۴/۱۰
User avatar
زهرا مهدی پور

کتاب خوبی است اوایل کتاب برام خوندنش کمی سخت بود ولی داستانش که فکر میکنم یک داستان واقعی باشه داستان خوبی بود و چهره منافقین را تا حدی نشان می داد.

۱۴۰۲/۶/۷
User avatar
98917****1275

کتاب عالی هست ایا شیراز میتونم تهیه کنم

۱۴۰۱/۱۱/۱۳
موارد بیشتر