
کتاب تربیت بچه های زلال و آزادی استقلال، کتاب دهم از مجموعه من دیگر ما هست ، موضوع این جلد از کتاب درباره نقش استقلال در تربیت کریمانه فرزندان هست . در جلد هشتم درباره تربیت کریمانه صحبت شده که خیلی کتاب خوبی بود . در بخش اول این کتاب درباره آثار استقلال صحبت میشه ، آثاری که در این بخش گفته شده برای من خیلی جدید بود و تا به حال بهشون فکر نکرده بودم مثلا این که با دادن استقلال به فرزندان راه بروز علاقه ها و استعداد ها در درون اون ها باز میشه و بچه ها این فرصت رو پیدا میکنن که خودشون رو بشناسن و آثار جالب دیگه . در قسمت بعد نویسنده این مطلب رو بررسی میکنه که چرا والدین به فرزندان شون استقلال نمیدن ، این بخش از نگرانی ها و احساسات والدین صحبت میکنه که به نظر من خیلی به جا بود مثلا از دل سوزی افراطی والدین میگه یا حساسیت زیاد یا اینکه والدین بیش از اندازه این موضوع رو عقب میندازن. بخش دوم کتاب درباره محدوده استقلال هست ، خب وقتی گفته میشه به بچه ها باید استقلال داده بشه مطمئنا منظور استقلال کامل و بی حد و مرز نیست چون این خودش آسیب زاست پس آقای عباسی ولدی خیلی جزئی و ملموس محدوده استقلال رو بیان کردن. در بخش بعدی کتاب راجع به استقلال در تصمیم گیری صحبت میشه، ای کاش والدین بدونن این مطلب چه قدر مهمه و چه گستره ای داره ، گاهی والدین بعضی تصمیمات رو ساده میدونن پس خودشون زود تصمیم میگیرن و نیازی به دادن این حق به فرزندان نمیبینن و گاهی اوقات برخی تصمیم ها رو خیلی بزرگ میبینن پس این صلاحیت رو برای فرزند قائل نمیشن که خودش تصمیم بگیره . این مسئله آسیب های زندگی به زندگی و شخصیت کودک میزنه . بخش سوم این کتاب باید های تفکری و مهارتی در مسیر استقلال هست ، آوردن این بخش و توضیحاتش به نظرم خیلی حرفه ای و لازم بود . این جلد از مجموعه حجم کمی داره حدود صد و پنجاه صفحه خوندنش وقت قابل توجه ای نمیگیره اما مطمئنا تاثیر قابل توجهی میگذاره. وقتی این مجموعه رو میبینیم خیلی احساس خاصی بهم دست میده از این که چه قدر این مطالب لازم و خوب هستند و چه قدر خوب بیان شده . واقعا آثار آقای عباسی ولدی ارزشمند و کاربردی هستن. خوندن این کتاب و این مجموعه رو توصیه میکنم . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم . #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
کتاب #تربیتبچههایزلال_و_ آزادیاستقلال امتیاز کتاب 4.5/5 دهمین جلد از مجموعه کتاب من دیگر ما به بررسی نقش استقلال در تربیت کریمانه فرزند میپردازد. همانطور که در جلد های قبلتر توضیح داده شده، یکی از روش های اصلی تربیت دینی احترام گذاشتن و محترم دانستن فرزند، کرامت کردن او است. حالا در همین کرامت دادن به فرزند باید چطور برخورد کنیم که کرامت بچه مشکل دار نشود. یکی از اصلی ترین این راه ها استقلال بچه و درنظر گرفتن استقلال آن هاست. هر بچه بعد از گذشت دو یا سه سال از زندگی با مفهوم استقلال کمکم آشنا میشود، میخواهد خودش غذا بخورد، خودش لباس بپوشد، خودش تنهایی راه برود، خودش لباس انتخاب کند و ... از این موارد جزیی شروع میشود و به موارد جدی تر و تصمیمات مهم تر میرسد. برای مادر و پدر بسیار سخت است که باور کنند او میتواند. در ذهنشان او همان کودک ناتوانی است که حتی نمیتوانست خود را سیر کند و برای همه نیازهایش به مادر و پدر وابسته بود. باورش سخت است و گاهی این نپذیرفتن باعث اصطکاک هایی میان بچه و والد میشود. دوره سخت لجبازی سه سالگی از همینجا شروع میشود. اگر او را انسان بدانی و او را محترم بشماری، پس به او حق انتخاب میدهی و سعی میکنی در این راه یاور و راهبر باشی نه همه کاره! البته فطرت بچه ها ممکن است دستکاری شود و از جایی به بعد کاملا تفویض اختیار کند و همه چیز را به خانواده بسپارد و خود طفل وابسته ای شود که حتی از پس بستن کمربند شلوارش یا غذاخوردن تنهایی برنیاید. در این جلد از کتاب به این میپردازد که چرا باید استقلال را آزاد کنیم ؟ و چرا به فرزندانمان اعتماد نمیکنیم ؟ تلاش کنیم در بعضی کارها به آن ها استقلال دهیم تا فطرتشان دستکاری نشود، کمکم آماده شوند که تصمیمات مهمتر بگیرند. در بخش سوم کتاب، روش ها و افکاری را مرور میکند که والدین استقلال را به فرزند خود بدهند و آسوده تر زندگی کنند. بعد از خواندن این کتاب کمی روانتان آرام میشود و خیلی از رفتارهای فرزندتان را بررسی میکنید و به او حق میدهید. من این یادداشت را برای #چالش_مرورنویسی_فراکتاب مینویسم.
این کتاب معرکه است.. هم محتوایی و هم به لحاظ ویراستاری و زیبایی خود کتاب... واقعا پدرو مادری اینا رو ندونن و درواقع توی عملشون لحاظ نکنن خیلی ضرر کردن.. من واقعا میبینم چقدر این بحث توی قدرت روحی بچه ها در آینده موثره.. چون توی تربیت والدین خودم و دیگران این تفاوت رو دیدم و اهمیتش رو درک کردم