واقعا زیبا و تاثیرگذار بود مخصوصا داستان آخرش که حقیقتا اشک آدم رو جاری میکنه توصیه میکنم حتما بخونین تا این نکته رو دریافت کنیم که حتی اشیا و نباتات چه خوب به حق رسول الله ﷺ آشنا هستن و در زمانش از ولی شون حمایت و تبعیت دارن. واقعا باید خداقوت جانانه به نویسنده خلاق و خوش ذوق کتاب گفت :)
جان بخشی به اشیا؟ یکی از خلاق‌آمیز ترین چیزهایی بود که در این کتاب بهش برخوردم جوری که اولش نفهمیدم کی داره از پیامبر اکرم صحبت میکنه (البته همشون هم بی جان نبودنا. گاهی از زبان نخل بود که خب بهرحال حیات داره و مثل در یا یک کوه نیست) خلاقیت نویسنده قابل ستایشه و اینو میرسونه که چقدر یه جسم بی جان میتونه از یه اشرف مخلوقات در گرامیداشت ارزش و مقام پیامبر پیشی بگیره و بالاتر بره این کتاب به پیامبر اکرم (ص) اشاره میکنه از زمان دعوت عمومی ایشون به پرستش پروردگار تا رفتن از مکه به سمت یثرب و ... و البته همراهی حضرت علی (ع) در راه پیامبر (ص) در کتاب پوشیده نیست. این کتاب گرچه اولش ممکنه نامفهوم باشه از بابت اینکه کی داره حرف میزنه و پیامبر به سمت چه کسی اومده که اون حرف ها زده میشه. آیا انسانه؟ ولی بعد میبینی که نویسنده همون چند صفحه بعدتر مشخص میکنه که ما قراره از زاویه دید یه بی جان (یا جاندار) به قضایا نگاه کنیم و البته در بعضی جاها از زاویه دید یه جاندار مثل درخت نخل ناله کردن نخل به اینکه پیامبر صاحب منبری شدن و دیگه بهش احتیاجی نبود خیلی زیبا بود برای من. اینک نخلی تاب نیاره و ناله کنه که چرا اون رو از خدمت به پیامبر منع کردن خیلی تاثیرگذار بود. آشنایی با همچین پدری که برای هدایت بشر حتی برای اونا معجزه‌ای در حد و اندازه شکافتن ماه میاره ولی باز میبینی که یسری از اونا پیوندش میزنن به اینکه این کار سحر بوده نشون دهنده اینه که پیامبر اکرم چه سختی هایی کشیدن برای هدایت قومی که درک درستی نداشتن از معجزات و بزرگی عظمت پروردگار و در این راه اگر چه خیلیا ایمان آوردن و جزو صحابه شدن اما کوته بینی ها هنوز آزار دهنده بود بهرحال این کتاب از نظر من میتونه برای بچه ها هم استفاده بشه چون هم کوتاهه و هم از نکته های خیلی مهمی از زندگی پیامبر در قالب داستان اومده که میتونه اثر خیلی خوبی روی بچه داشته باشه من به نویسنده کتاب از بابت استفاده خیلی زیبای جان بخشی به اشیا میتونم آفرین بگم این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
بسم الله الرحمن الرحیم #چالش_مرورنویسی_فراکتاب کتاب حنانه شو به قلم راضیه بابایی از انتشارات جمکران راهی بازار کتاب شده است. فکر میکردم با توجه به اسم کتاب این کتاب،کتابی دخترانه یا دست کم محتوایی پیرامون دختران و بانوان داشته باشد اما با خواندن صفحات اولیه،متوجه گمان اشتباه خویش گشتم. کتابی روان،خوش خوان،کم حجم با استفاده از ادبیاتی زیبا و دل نشین.مناسب برای گروه سنی نوجوان و بزرگسال. کتاب از 7روایت مختلف تشکیل شده که هر روایت،راوی مجزا دارد. و در پایان کتاب،منابع مستند هر روایت آورده شده است. نام هر روایت دو کلمه ای است.مضافی دارد و مضاف الیه هر عنوان،عشق است. روایات پیرامون معجزات و مهربانی های نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است. برگ برنده کتاب،نامعلوم بودن راوی در یکی دو صفحه اول روایت است.داستان پیش می رود اما راوی نامعلوم است و سپس از راوی،رونمایی می شود و مخاطب را غافلگیر می نماید. اغلب این روایات را شنیده ایم و روایات جدیدی نیستند اما با این قلم و زاویه دید،تا به حال آن ها را نشنیده و نخوانده ایم. راویان این کتاب،انسان نیستند و از پدیده های طبیعی و اشیاء انتخاب شده اند.اما به قدری نویسنده مهارت دارد که در ابتدای داستان،این نکته لو نمی رود و مخفی می ماند.یکی از روایت ها از زبان یک بت است که به دست یک مرد شامی تراشیده شده است. بریده کتاب: نسیم گوشه دستار پیامبر را تاب می‌دهد عطر وجودش در همه جا می‌دود تا به من می‌رسد، جانم را نوازش می‌دهد و قلب خروشانم کمی آرام می‌گیرد. چقدر دلم می‌خواست عطر وجودش را برای یک بار هم که شده از نزدیک استشمام کنم. سرم را بر روی دامانش بگذارم، او مرا چون یتیم‌های مکه نوازش کند و من هم بوسه‌ای بررخسار چون خورشیدش بزنم و بگویم بگذارد همیشه نزد او بمانم و عمری آواره شهرهاو بیابان‌ها نباشم. #این یادداشت را برای شرکت در چالش مرور نویسی فرا کتاب نوشته‌ام.