
کتاب زنده باد پرسپولیس داستان یک پسر نوجوان هست که عاشق تیم پرسپولیس هست و دوست داره کارت هواداری این باشگاه رو به دست بیاره اما این کار هزینه زیادی داره و این پسر پدرش فوت کرده و اوضاع مالی شون خیلی ضعیف هست . روایت کتاب به نظرم خیلی جالب بود ، دقیقا حالات یک نوجوان رو توصیف کرده ، احساسات یک نوجوان رو وقتی به چیزی علاقه مند میشه و شدیدا میخواد اون رو داشته باشه ، خشم رو وقتی که عصبانی میشه و به نظرش حقش رو از دست داده یا این حقش نبوده ، پشیمانی سطحی از رفتاری که کرده یا پشیمانی عمیق از چیزی که متوجه شده اشتباهه . در کتاب فضای فوتبال دوستی و در کل علاقه به یک گروه خاص خوب توصیف شده بود ، از پوستر زدن تا تلاش برای رفتن به استادیوم . نوجوان قصه ما چون اوضاع مالی خوبی نداره تصمیم میگیره بره کار کنه تا بتونه پول به دست بیاره و کارت هواداری بگیره و این از دو جهت جالب بود یکی این که یک نوجوان دوازده ساله چه قدر حاضر هست به خاطر خواسته اش تلاش کنه و حتی به هر دری میزنه تا کاز پیدا کنه اما جهت بعد این هست که مخاطب با خودش درگیره و در حال سنجش هست که آیا تصمیمش درست بوده یا نه آیا ارزشش رو داشته و خب این ارزشمنده که در موارد دیگه هم نوجوان داستان در مورد تصمیم هاش آگاهانه برخورد میکنه و منفعل نیست ، شاید خیلی از اوقات تصمیم های غلط بگیره اما خودش بعدش سبک سنگین شون میکنه و نسبت بهشون آگاه هست . تعامل شخصیت اول داستان با دوستانش هم جالبه و به زیبایی داستان اضافه میکنم و کمک میکنه تا فضای کتاب واقع نگرانانه باشه . روند داستان جالب و جذابه و فضای نوجوانانه رو حفظ کرده و برای طیف سنی کودک و نوجوان میتونه خیلی مناسب باشه . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب "زنده باد پرسپولیس" نوشته خانم اعظم محمدی، ماجرای نوجوونی به اسم علیه که یه پرسپولیسی دوآتیشه است. علی و دوستاش، مهران، سینا و عباس، تصمیم میگیرن یه سری کار انجام بدن تا بتونن امتیاز جمع کنن و کارت هواداری رسمی تیم رو برای علی بگیرن. این کارت برای علی فقط یه کارت هواداری ساده نیست، بلکه یه وسیله است که به کمک اون، عشقش به تیم رو نشون بده و همچنین اسلحه ای که بتونه باهاش روی سعید، همکلاسی استقلالیش که همیشه باهاش کل کل داره رو کم کنه! این کلکلها و کری خوندنهای فوتبالی بین علی و سعید خیلی شیرینه و نشون میده که فوتبال چقدر میتونه تو زندگی نوجوونها نقش داشته باشه و بهشون شور و حال بده. اما زندگی همیشه روی خوشش رو به علی نشون نمیده. علی تو بچگی پدرش رو از دست داده و حالا واسه رسیدن به یه هدف به ظاهر ساده، یعنی خرید لباس پرسپولیس، با یه مشکل بزرگ روبرو میشه: بیپولی! علی دست به هر کاری میزنه، از قرض گرفتن پول گرفته تا گشتن دنبال یه کار کوچیک، ولی انگار هیچی جواب نمیده. این قسمت از داستان خیلی واقعی و ملموسه، چون نشون میده که یه نوجوون با چه سختیهایی ممکنه روبرو بشه تا به یه آرزوی کوچیکش برسه و ما رو با سختیهای کودکان کار و مشکلاتی که باهاش دست و پنجه نرم میکنن هم تا حدی آشنا میکنه. یه نکته جالب دیگه برای من تو داستان، طرز فکر علی درباره رقیبهاشه. علی نه تنها از سعید، همکلاسی استقلالیش، خوشش نمیاد، بلکه از دوست صمیمیاش، رضا، هم بدش میاد! حتی از نظر علی، بازیکنایی که از پرسپولیس جدا میشن، یه جورایی خائن محسوب میشن. این نشون میده که تعصب چقدر میتونه روی قضاوت آدمها تأثیر بذاره. البته این تعصب تو یه نوجوون قابل درکه، ولی وقتی همین تعصب روی تیم رو تو آدم بزرگها میبینیم، واقعاً جای تعجب و نگرانی داره و حس خوبی نمیده. در مجموع به نظر من، کتاب "زنده باد پرسپولیس" یه داستان خوب و خوشساخته که هم جنبه سرگرمکننده داره و هم جنبه آموزنده. این کتاب به ما نشون میده که فوتبال چقدر میتونه تو زندگی نوجوونها مهم باشه، اما در عین حال بهمون یادآوری میکنه که تعصب بیش از حد میتونه چقدر خطرناک باشه و چه پیامدهای منفی داشته باشه. من فکر میکنم این کتاب برای همه کسایی که به فوتبال علاقه دارن و به دنبال یه داستان جذاب و آموزنده هستن، میتونه یه انتخاب خیلی خوب باشه. این مرور برای چالش مرورنویسی فراکتاب زمستان نوشته شده.
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب دوباره فوتبال و بار دیگر پسربچهای که هوادار فوتبال و اللخصوص تیم پرسپولیس است. علی، پسر بچهای است که پدرش فوت کرده است و او تنها با مادرش زندگی میکند و وضع زندگی خوبی ندارند. برای همین تاکنون حتی به ورزشگاه نرفته است و از نزدیک تیم خودش را تشویق نکرده است و همین امر موجب تمسخرش توسط همکلاسیاش - سعید - میشود. علی از شرایط بد مالی زندگیشان ناراحت است و حتی همین را به روی مادرش نیز میآورد. او ناراحت است که پدرش نیست و آن دو به تنهایی باید زندگی را به سرانجام برسانند و در این راه از بعضی دلخوشیهایشان بزنند. اوضاع کمافیالسابق طی میشود و علی کجدار و مریض با اوضاع سر میکند تا اینکه خبری بدستش میرسد مبنی بر اینکه اگر میخواهد کارت هواداری دریافت کند ناگزیر است چند مرحلهای را بگذراند. این مراحل با توجه به وضعیت مالی علی کمی سخت پیش میرود ولی او عاشق فوتبال و تیم پرسپولیس است و سفت و سخت ایستاده است که حتما آن کارت را بگیرد. بزرگترین حُسنی که کتاب به عنوان درس به مخاطب نوجوان میآموزد در وهلهی اول کار کردن علی است. او برای اینکه پول داشته باشد تا بتواند هر چه میخواهد را بخرد دست بر زانویش میگذارد و شروع به کار میکند آن هم کاری مثل فروش ضایعات. کاری که برای او مزدش مناسب اما میتواند موجب آبروریزی شود لذا مراقب است کجا برود و نگذارد آشنایی چهرهی او را بشناسد. نکتهی دوم در کتاب، درسی است که معلم پرورشی به بچهها می آموزد و به آنها میگوید که کار کردن علی زشت و عیب نیست. سومین نکتهای که آموزنده بودنش بسیار چشمگیر است آنجایی است که علی جواب علاقهی بی حد و حصرش، عِرق زیادش به تیم پرسپولیس را در تهران و بعد از مشقتهای فراوان میگیرد و میفهمد طرفداری او در نگاه خودش چگونه است و برخورد پرسنل آن تیم در ورزشگاه با یک طرفدار چگونه است. کشش بالای کتاب و جذاب بودن موضوع و مصمم بودن علی در دیدن برنامههای فوتبال و رفتن به ورزشگاه و دریافت کارت هواداری مخاطب و به ویژه نوجوانهای پسر را همراه خود نگه میدارد و این از هنر نویسنده است که باید به او آفرین گفت. این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام.
کتابش خیلی قشنگه و به نظرم برای نونهال ها و نوجوان ها مناسبه
بهترین کتابی که میتونی بخونی:)😍
کتاب خوب وخواندنی بود.
این کتاب رو به دوستداران فوتبال توصیه میکنم. غافلگیر میشید
چقدر خوب... که نشری اومده به نام پینو... با این همه کتاب نوجوان تازه.. همه رو خوندم عالی