
کتابی بسیار خوب😊
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب طلاق و دعواهای زن و شوهر که فرزند کوچکی در خانه دارند از آن مسائلی است که بر روح و روان کودک اثر مخرب می گذارد و پیامدهایش می تواند پرخاشگری او باشد یا منزوی و گوشه گیر شدنش. این کودک حتی ممکن است جمع دوستانش را به جمع خانواده ای که صدای داد و بیداد از آن بلند میشود ترجیح دهد و اگر در شرایطی مثلا مهمانی بخواهد اندک زمانی را در کنار خانواده خودش باشد آن لحظات برایش سخت و طاقت فرسا تمام می شود چرا که به این می اندیشد که اگر برای پدر و مادر خودش ارزش و اهمیتی داشت آنها بخاطر او هم که شد از هم جدا نمی شدند و یا اگر قصدی بر برهم زدن این ازدواج داشتند چرا از ابتدا ازدواج کردند که آن ها را به عنوان فرزند به آن خانواده بکشانند. این ها گوشه ای از مصائبی بود که طلاق و دعواهای زن و شوهرها آن را بوجود می آورد. در این کتاب پدیده ای که چندان با آن ناآشنا نیستیم در جریان بود. مادر به دنبال جایگاه بالاتر در جامعه در تلاش بود و دیگر نمی خواست به خاطر بچه هایش دست از پیشرفت خود بردارد و پدر در این ماجرا هم نقش مقابل را بازی می کرد و کشمشی را در خانه با حرف های خود بوجود می آوردند. اگر زن و شوهری در ذهن خود اهدافی دارند باید از قبل ازدواج به این برسند که دنیا همیشه احتمالات و حوادث غیرمترقبه خودش را رو می کند و اتفاقاتی را سر راه ما قرار می دهد که به هیچ عنوان برای آن برنامه ریزی نکرده ایم اما اولویت بندی ها در ذهن می تواند تا حدی به این مسئله کمک کند که کدام را ارجح تر بر دیگری قلمداد کنیم. یلدا دختری نوجوان در کشش و واکش دعواهای پدر و مادرش در اضطراب به سر می برد به قدری که نمی دانست دیگر باید چکار کند، آیا مشکلش را به کسی بگوید؟ نگوید؟ درحالیکه انگار از سمت پدر و مادر منع شده بود مسائل خانواده را جایی بازگو کند. این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام.
از قرار معلوم این کتاب رمان و داستان برای نوجوانان هست به خاطر همین انتظار کمی ازش داشتم اما خیلی زود فهمیدم اشتباه کردم . نویسنده کتاب بسیار خوش ذوق بود و با مقدمه کتاب دلم رو به سمت کتاب جذب کرد و با دید دیگه ای کتاب رو شروع کردم شخصیت اول کتاب دختر نوجوانی هست به اسم یلدا که خانواده متمولی داره و پدر و مادرش هر دو شاغل هستن ، یلدا به کتاب خوندن و نویسندگی علاقه داره اما حالا چالش پیش اومده بین پدر و مادرش باعث شده یلدا و خواهر کوچک ترش دچار مشکل و ناآرامی بشن. اول کتاب حس کردم واقعا فقط مناسب نوجوان هاست اما هر چه قدر پیش میرفت در نگاه اول زیبایی و هنر کتاب و در نگاه دوم عمق مطالب کتاب من رو به خودش جذب میکرد. شخصیت ها دوست داشتنی بودن و سیر داستانی کتاب منطقی بود ، احساسات و چالش های افراد در کتاب طوری بیان شده بود که خواننده میتونه درک کنه و به راحتی با هاشون همدلی کنه . در کتاب چند موقعیت بود که فکر میکردم نه اینطور نیست و شخصیت داره غیر منطقی واکنش نشون میده اما جلو تر که میرفت میتونستم درکش کنم و علت واکنشش رو متوجه بشم . نویسنده بسیار حرفه ای و عمیق کتاب رو نوشته و مسائل مهمی رو برای مخاطب باز کرده مثل شاغل بودن خانم ، مثل مسائل اقتصادی ، مثل علائق فرزندان و انتظارات والدین ، نقش معلم ها ، دوستی ، ارتباط بچه ها با غریبه ها و از همه مهم تر قسمتی ار کتاب که هر بار دل من رو میبرد حرم امام رضا علیه السلام و نقش ایشون در زندگی های ما . فکر میکنم همین یک بخش از کتاب که دل رو متوجه امام رضا علیه السلام میکنه برای خوندن کتاب و توجه بهش انگیزه کافی باشه . در آخر کتاب شیرین و تحسین برانگیزی بود و پایان کتاب رو دوست داشتم امیدوارم نوجوان ها و حتی بزرگتر ها از خوندنش لذت ببرن . یک داستان نه چندان بلند که میتونه لحظات خوبی رو برای خوانندش رقم بزنه این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب