واقعا جدی جدی!

نظرات کاربران و نقد و بررسی واقعا جدی جدی!

خرید و مطالعه
نمره کلی
1 /
1.0
1
الکترونیکی
1.0
نظر شما چیست؟
1 نظر
User avatar
مریم ترابی فرخانی

آلزایمر از اون بیماری‌های خاموشیه که یواش یواش میاد و مهمون مغز عزیزت میشه و تو اگه به خودت نیای میبینی که دیگه هیچکس رو نمیشناسی که البته خودت به این اصل نمیرسی بلکه دیگرانن که میفهمن تو آلزایمر گرفتی. شایدم خودت بفهمی الله اعلم. داستان در مورد پیرمردیه که تا روزگار به کامش بود برای نوه خودش داستان‌های خوب و مفیدی تعریف میکرد که همین به سود خودش هم تموم شد چرا که وقتی به نقطه‌ی فراموش کردن آدم‌های مهم زندگیش رسید همین نوه‌اش از همین داستان‌هایی که یه زمانی براش تعریف کرده بود رو واس خود پدربزرگ، بخش‌هاییش رو اجرا کرد اگرچه که خودش نمیدونست این آدمی که داره قصه میگه نوه خودشه. نوه‌ی این پدربزرگ با کارهای خودش موجبات خنده و سرگرمی پدربزرگ رو فراهم میکرد و کلی کیف میکردن‌ هیچوقت دوست ندارم به این بیماری مبتلا بشم و بنظرم این ناعادلانه‌است که تو بیماری گرفته باشی که مثل این میمونه تو تاریکی گم شدی، هیچکس رو نمیشناسی و هر آن ممکنه بلایی سرت بیاد. برای همینه که باید آدم‌هایی رو دوست داشته باشیم و بهشون عشق بورزیم چرا که ممکنه یه روزی همین عشق ورزیدن‌ها دوطرفه از آب دربیاد و زمانی که تو حتی خودت نمیدونی نوه‌ای داری بیاد و دستتو بگیره و بشه چراغ زندگیت این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب

۱۴۰۴/۴/۲