سه کاهن

نظرات کاربران و نقد و بررسی دانلود کتاب سه کاهن

خرید و مطالعه
نمره کلی
5 /
4.3
4
الکترونیکی
4.0
صوتی
4.0
چاپی
0.0
نظر شما چیست؟
3 نظر
User avatar
هانیه

خیلی قشنگ توی ذهن تصویر سازی میکنه گوینده عالی روایت میکنه

۱۴۰۳/۱۲/۱۲
User avatar
Ali Geyzani

#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب سه کاهن نوشته مجید قیصری.این کتاب قراره ما رو ببره به دوران کودکی حضرت محمد(ص) که از دید حلیمه دایه پیامبر و شوهر او حارث اتفاقاتی بیان شده. حلیمه دایه ای که اکثرا راجب او شنیده ایم ولی در این کتاب قرار است با جزئیات بیشتری به آن دوران سفر کنیم. داستان شیوا و قابل فهم است هرچند که گاها کلماتی قدیمی در آن به کار گرفته شده است، کلماتی که درکنار کلمات دیگر و درجمله نیز میتوان معنی آن را فهمید. جملات کوتاه و عمیق دارد به خوبی احساسات را منتقل میکند و مخاطب را با خود همراه میکند. حلیمه و حارث مورد حسادت اطرافیان و قبیله خود قرار میگردند چون وجود کودک سردار پر از نعمت و فراوانی برای آنان است به طرزی که حتی به هر چراگاهی در آن خشک سالی میروند زمین سبز میشود! روزی سه کاهن به قبیله و خیمه گاه آنان پا میگذارند و تمامی کودکان را وارسی میکنند به دنبال نشانه ای که در کتب مقدس آنها آمده، تا آن نشانه را در کودک سردار در خیمه حلیمه و حارث می یابند. سعی میکنند با وعده ها و دادن طلا و جواهرات کودک را بگیرند اما حلیمه برعکس حارث راضی نمی شود. ماجرای حلیمه را در این کتاب میخوانیم که مجبور به فرار به مکه و رساندن امانت بزرگ یعنی پیامبر میشود… شاهد معجزات و درامان ماندن پیامبر به اذن خدا هستیم،شاهد امداد های غیبی،نجوا و نداهای راهنما و راه گشا. برشی از کتاب: مردان ایل، وقتی داشتند برای پیدا کردن چراگاهی تازه شُور می‌کردند، حارث را خبر نکرده بودند: «حارث و خانواده‌اش که نیازی به چراگاه ندارند؛ گله‌شان را به سنگلاخ ببرند سبز می‌شود.» اما دیروز صبح حارث پا پس نکشیده، همراهشان رفته بود. مردان هنوز دارند بیابان‌های اطراف را می‌گردند. چرای گله‌اش برای اهالی معمایی شده. هر کجا گله‌اش پا می‌گذارد علفِ تازه سبز می‌شود. علفی که تا ساعتی کیمیا بود، با رسیدن گلۀ حارث از زمین می‌جوشد و صحرا یکدست سبز می‌زند. این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته ام.

۱۴۰۳/۶/۳۰
User avatar
خانم میم

این کتاب نوشته مجید قیصری است که در انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است. داستان در مورد حلیمه دایه حضرت محمد(ص) و سه کاهن است که می‌خواهند با دادن هدایایی او و شوهرش را راضی کنند تا حضرت محمد را به آنها بدهد یا خودشان هم با آنها بروند و جای دیگری زندگی کنند ولی هدف اصلی آنها از بین بردن پیامبر آینده است که نشانه‌هایش را از قبل در کتب مقدسشان خوانده و می‌دانند. در طول داستان سخنی از حضرت محمد بازگو نمی‌شود. اکثر دیالوگ‌ها از حلیمه با دیگران است یا واگویه‌های ذهنی حلیمه و شوهرش هستند. در این میان حلیمه قصد نجات جان حضرت محمد صلوات الله علیه را دارد. حلیمه در دل شب با پسرش که اورا از فرزندان خود نیز بیشتر دوست دارد با قاطر به دل بیابان میزند تا حضرت محمد را به مکه نزد خانواده اش برساند. غلام کاهنان نیز همراه با شوهر حلیمه در پی آنان به سمت مکه میروند ولی در دل کوهی رد آنان را گم میکنند و حلیمه بالاخره خود را به گله ی شتران ی میرساند که در آن مکه آمد و فرزندش را در خورجین یکی از شتران قرار می‌دهد تا به مکه برود.در ادامه غلام که به حلیمه می‌رسد سراغ پسرش را می‌گیرد و او میگوید که اورا به دست سردار(پدربزرگش)رسانده است. این داستان پر از معجزاتی است که خداوند جان حضرت محمد را از خطراتی که از کودکی ایشان را تهدید می‌کرده حفظ می‌کنند. چه با ندایی که در مکه عبدالمطلب و پسرانش میشنوند و به جانب حلیمه می‌شتابند و چه با رد شیر شترانی که راه بر حلیمه می‌نمایانند. چه آن وقتی که ندایی حلیمه را راضی میکند محمد(ص) را در خورجین شتر قرار دهد. همه از امدادهای غیبی برای حفظ حضرت محمد هستند. متن کتاب سرشار از صحنه پردازی‌ها و انتقال حس‌هاست و جملات کوتاه و گیراست. این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی مذهبی پیشنهاد می‌کنم. این مرور برای چالش مرور نویسی تابستان فراکتاب نوشته شده است #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب

۱۴۰۳/۶/۱۳
موارد بیشتر