قطار شرق هرگز به مقصد نرسید

نظرات کاربران و نقد و بررسی قطار شرق هرگز به مقصد نرسید

خرید و مطالعه
نمره کلی
1 /
1.0
2
الکترونیکی
1.0
چاپی
0.0
نظر شما چیست؟
2 نظر
User avatar
مرضیه موسوی

قطار شرق هرگز به مقصد نرسید، وقتی کتاب رو دیدم از توضیحاتش متوجه شدم چند داستان کوتاهه و حجم کمی داره و تصمیم گرفتم بخونمش، شروع شد حس کردم گنگه و با خودم گفتم یکم باید صبر کنم تا داستان بیاد دستمم یکم گذشت دیدم فضای خیلی تاریکی داره فکر کردم حتما میخواد بحث رو روانشناختی کنه ، یکدفعه وارد مسائل جنسی شد فکر کردم خب دیگه تقریبا خیلی از کتاب ها این جوری شده چه میشه کرد و همچنان منتظر درخشش که هیچ حداقل منتظر بودم یه چیزی ازش دربیاد اما ! داستان به بدترین و مفتضح ترین شکل به پایان رسید . خب ادامه دادم گفتم شاید توی داستان های بعدی بهتر بشه اما نه کتاب تموم شد و من نمیدونم هدف نویسنده از نوشتن این کتاب چی بوده ، تاریکی محض نبود ، تاریکی کثیف بود . این کتاب کوتاهه اما در همین کوتاهی سه تا سقط جنین در بدترین حالت ممکن و با حال به هم زن ترین توصیفات ممکن اتفاق میفته . دوست ندارم راجع به یک کتاب بد بگم اما واقعا از این کتاب بدم اومدم حالم رو بد کرد . باشه قبوله زندگی های بد زیادی وجود داره اما امید هم هست روشنایی هم هست و کتاب خوندن باید به آدم امید بده و به نظر من یک کتاب که نه معنای قشنگی درش هست نه امیدی و فقط تاریکیه اون هم با بدبختی همراه با مبالغه زیاد خوندنش اصلا لازم نیست اگر بحث دیدن مشکلات هست آدم میتونه به افراد دارای مشکل سر بزنه و کمک کنه برای هر دو طرف خوبه اما خوندن این جور کتاب ها به نظرم اصلا خوب نیست و فایده ای نداره .و اما از دو چیز در کتاب خوشم اومد یک در داستان اول کمی از حضرت ابراهیم سخن گفته شده بود که این رو دوست داشتم اما مطمئن نیستم چیزهایی که گفته شد مطابق واقع بود و از منبع درست و کاملی بوده یا نه . دوم این که در یکی از داستان ها مرد میتونست با دادن زندگی خودش پول زیادی به خانواده ش برسونه و خانواده ای داشت که به شدت و نامحترمانه از این پیشنهاد استقبال کردن و گستاخانه در انتظار این کار بودن و تا جایی که من متوجه شدم مرد این رو نپذیرفت و این خیلی خوب بود افراد نباید خودشون رو برای رفاه دیگران قربانی کنن به خصوص وقتی پای افرادی نالایق در میان باشه. این یادداشت رو برای چالش مرورنویسی فراکتاب نوشتم و خوندن این کتاب رو به هیچ کس توصیه نمیکنم (کتاب های امیدوار کننده و مفید یا حداقل قشنگ بخونیم ) #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب

۱۴۰۳/۶/۲۹
User avatar
maryam torabi

کتاب رو که میخوندم اصلا ارتباط چندانی باهاش نگرفتم. تا میومدم بفهمم داستان چیه و به چی میخواد اشاره کنه تموم میشد. داستان هایی که خیلیاش پوچ و بیهوده و بدون اینکه معنی داشته باشه یا به مخاطب برسونه فقط حجم رو زیاد کرده بود. بعضی از داستان ها اشارات خیلی ریز و فاحشی به مسائل جنسی داشت که تعجبم چطوری مجوز چاپ گرفته فکر کنم از اون غذاهایی خوردم که باید یچی بخورم بعدش تا بشوره ببره پایین (چون این کتاب رو به زور خوندم تا تموم بشه) اصلا دوستش ندارم و داستان هاش -جز بعضی‌هاش البته - چنگی به دل نمیزد نویسنده عزیز کاش به جای اینهمه بیهوده گویی و نرسوندن پیام روشن در خلال جملاتی که سر و ته نداره یکم بیشتر کار میکرد و کتاب بهتری مینوشت. این کتاب رو به کسی توصیه نمیکنم بخونه چون اصلا خوندنی نیست و وقت رو هدر میده بعضی از داستان هاش بدآموزی هم داره و میشه جزو کتاب های با رنج سنی طبقه بندی کرد که اللخصوص بچه ها سراغش نرن. فراکتاب عزیز کاش این کتاب رو جز چالش نمیگذاشتید که من نخونم. کتاب زیاد پیام روشن و مثبت و آموزنده ای نداره. انگار یه قلوپ غذای بدمزه میخوری. مثلا داستان اول که اشاره داره بد بدرفتاری شوهر با زن و خطاب کردن زن با اون لفظ. یا داستانی که زن بارداره و جنین نارس رو چال میکنه و واس شوهرش نامه ای مینویسه و میزاره از خونه میره. اصلا نمیفهمی مشکل این دوتا چی بود. سر داستان هایی ک خرج هیزم شومینه شد؟ اینقدر عبث؟ تازه بچه باید اون نامه رو پیدا کنه؟ از نظر من فقط یه داستانش قشنگ بود و اونم داستان قطار شرق هرگز به مقصد نرسید. اون جالب بود. حس کتاب های موراکامی رو میداد بهم. اون پیرمرد اگه داستان رو مینوشت که اون گاوباز نمیمرد و اون میمرد مردم بهش میگفتن دروغگو و حالا که اینجوری نوشت فکر میکردن اونه که گاوباز رو کشته. بعضی وقتا و بعضی از کارها رو انجام بدی مردم واس خودشون حرفو میزنن تو خودت باش و چیزی ک درسته رو بگو. این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب

۱۴۰۳/۶/۳
موارد بیشتر