
بسیاربسیارعالی وتاثیرگذاربود. به بقیه خانمها توصیه میکنم که حتما بخونن.
به نام حضرت دوست که هر چه ازو رسد نیکوست خدایا شکرت که خوندن این کتاب تا اینجای کار رو نصیبم کردی... برای الگو سازی بانوان بسیار بسیار کتاب خوبیه. برای اینکه بدونیم در این عصر نوین، زن شایسته چه کسیه، کتاب خوبیه. برای اینکه انتظارمون از خودمون و زندگی مشترک و فرزندداری و دینداری و علم و ایمانمون مشخص باشه. برای اینکه زن میزان و سنجش خودش در این عصر رو بدونه و مرد میزان و معیار انتخاب خودش رو درباره بانوانی که باهاشون در ارتباطه چه همسر باشه چه خواهر و مادر ودختر... بدونه. این بانو واقعا با عشق و محبت عمیقی که نسبت به اهل بیت دارن، زندگی خودشون و اطرافیانشون رو پر از معناهای درخشان و نمونه کردن. خداوندا ایشون و نسلشون رو با بهترین بندگان خودش محشور بداره الهی آمین و ما رو هم در شباهت یافتن به چنین انسان های ایثارگر و عاشقی توفیق بده...
عالی بود
عالی بود.. فضیلتهای فراموش شده ی زنانه رو یادم آدم میاره. اعتقاد راسخ و استقامت و شحاعت یک مومن واقعی رو نشون داده..
<br><p> بسم الله الرحمن الرحیم</p><p> چالش ـ رورنویسی-فراکتاب</p><p> چند وقتی بد نام این کتاب را زیاد می شنیدم و دوست داشتم آن را بخوانم. کتاب را از کتابخانه امانت گرفتم و خودم و چند نفر دیگر این کتاب را خواندیم . طراحی جلد کتاب، زیباست. بانویی که در دشت لالهها- که در فرهنگ ما لاله به شهید تعبیر شده است ـ قدم بر می دارد. شخصیت اصلی کتاب ام علاء شخصیت بی نظیری است. نحوه آشنایی نویسنده و روایت این کتاب هم برای خود، حکایتی دارد. بانو فخرالسادات طباطبایی اصالتا ایرانی و اهل تبریز و از خانواده ای اهل علم بود که در شهر نجف اشرف زندگی می کرد. آن جا ازدواج کرد و بچه دار شد و در نهایت به وطن خویش مراجعت کرد و در حجره پروین اعتصامی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها آرمید. ایشان بانویی مجاهد، عفیف و صبور بودند و مادر 18 فرزند بودند که در حوالی حرم امیرالمومنین علیه السلام زندگی میکردند . همسر ایشان ابو علاء روحانی گران قدری بود. در سال های سیاه و طاقت فرسای حکومت بعث، همسر و برادر و چهار فرزند ایشان شهد شیرین شهادت نوشیدند و جان خویش را تقدیم معبود نمودند. ایشان نیز مدتی در زندان های بعث در چنگال دژخیمان گرفتار بودند. پس از مدتی برای رهایی از فشارها به قم مهاجرت نمودند. کتاب مالامال از صبوری و مهر است. مادری که ملجأ و پناهگاه اهل فامیل است و توصیه به بردباری می کند و برای حل مشکلات پیشگام است . دلسوزی می کند، کمک مالی می دهد و دعا می کند. در روزگار پر تلاطم امروزی چقدر جای خالی چنین افرادی حس می شود. نویسنده کتاب را مصاحبه گونه نوشته است و برای نوشتن آن به نجف سفر کرده و از نزدیک با افراد مصاحبه کرده است . ام علاء در خانه ای 60 متری فرزندان خود را نیکو و مقید به احکام و شریعت پرورانده است. تا به حال کتاب های زیادی راجع به مادران شهدا خوانده ام . اما حقیقتا ام علا نمونه بی بدیل و نابی است. کمی در پیدا کردن شخصیت ها دچار سردرگمی می شدم و باید تامل می کردم. تا پیش از نوشتن این کتاب، هیچ گاه اسم اسطوره مقاومت و عفاف را نشنیده بودم و حتی مزارشان را ندیده بودم اما لطف خدا بود که با این کتاب، ایشان به مردم معرفی گردید. این بانو در جایی که خودش داغدار و ناراحت است صبوری می کند و اطرافیان را آرام می کند . خواندن این کتاب برای همه خوب است و شاید برای مادران خوب تر . </p><p> این یادداشت را برای شرکت در چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته ام .</p>
یکی از کتاباییه که حتما باید بخونید....
واقعا از مطالعه کتاب شگفت زده شدم و خیلی با شخصیت اصلی داستان ارتباط برقرار کردم
بسیار عالی
کتاب بسیار عالی و آموزنده. ام علا با صبر، توکل و توسلی که داشتن خیلی چیزها به من آموختن و این کتاب تلنگری بود برای من
عالی ،بینظیر
بی نظیر 😍
کتاب ام علا زندگی مادر 18 فرزند است که چهار فرزند ایشان و همسر و دامادشان به دست رژیم جنایتکار بعث عراق به شهادت رسیدند. کتاب به قلم خانم سمیه خردمند نوشته شده و ناشر آن انتشارات شهید کاظمی است. خانم فخرالسادات طباطبایی زنی است که به تاسی از بانوی صبر حضرت زینب در سوگ فرزندان و داماد و همسر عزیزشان همیشه صبر را سرلوحه زندگی خود قرار دادند و در جایگاه مادری و همسری بانویی تمام عیار و زن تراز اسلامی بودند. کتاب داستان روایتهایی است از زبان خانواده و افراد مختلفی که با ایشان در ارتباط بودند. ایشان همچنین یک و نیم سال در زندان بعث عراق در سلولهایی تنگ و کثیف و وحشتناک به همراه چند زن دیگر زندانی بودند. همچنین شوهرشان هم به دلیل اینکه فرزندانشان از شاگردان آیت الله صدر بوده و فعالیتهای سیاسی داشتند زندانی شدند. در این کتاب از دوران ازدواج تا پایان عمر ایشان نوشته شده است.همچنین ایشان پس از چندین سال زندگی در عراق به علت اذیت و آزارهای رژیم بعث و به اصرار پسرشان راهی شهر قم میشوند حضرت معصومه(س) میگذرانند. تن خسته ایشان در حجره پروین اعتصامی در پیشگاه حضرت معصومه سلام الله علیها آرامش ابدی یافت. حلقه مفقودی زندگی امروز یعنی آرامش را میتوان در تک تک لحظات زندگی این بانوی بزرگوار حتی در زندانهای هولناک رژیم بعث مشاهده کرد. من دلیل آرامش ایشان را در ارتباط دائمی با اهل بیت علیهم السلام و روضه خوانی هایشان میدانم. در پیش خداوند ماجور باشند. انشاالله خداوند خیر کثیر به ایشان عنایت فرماید. از این بانوی بزرگوار میشود درس صبر و مقاومت و خوش اخلاقی و اطاعت مطلق از خداوند را فرا گرفت. زندگی ایشان پر از درسهای گرانبها است. خواندن کتاب را به همه بانوان سرزمینم پیشنهاد میکنم. این مرور را برای چالش فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
فوق العاده و بی نظیر بود فقط میتونم بگم که از بین تمام کتابهایی که خونده بودم بیشترین تلنگر رو برام داشت بیشترین درس رو برام داشت. من با کتاب ام علا زندگی کردم و زنده شدم. دلنوشته: ام علای عزیزم میشه دست منم بگیری و خونه ی منم مثل خونه ی شما پربرکت باشه، منم مثل شما عاقبت بخیر باشم
شخصیت فوقالعاده این زن میتونه الگوی خوبی برای همه خانمها باشه خصوصا صبر بینظیرشون در سختیها
عالی. الگوی واقعی ایمان و صبر و توکل. ای کاش درمورد روش تربیتی ایشان هم اطلاعات بیشتری کسب میکردیم
موضوع کتاب بسیار عالی هست. جای این دست کتابها که شخصیت زنان گمنام و برجسته را در عصر ما بازگو کنه کم هست. ولی متأسفانه کتاب، نگارش و ویرایش خوبی ندارن. نقل خاطرات ، ترتیب مشخصی ندارند. خواننده مجبور هست اطلاعات زندگی ام علا رو از بین خاطرات بیرون بکشه. به زمان و مکان وقوع خاطرات اشاره نشده. در کل، کتاب به یک بازبینی و ویراستاری مجدد نیاز داره
کتاب ام علا یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم وازش درس زندگی ودرس عاشقی درمکتب اهل بیت رو یادگرفتم شخصیت فخرالسادات(ام علا) برای من به عنوان یک الگو شناخته شده الگویی که برای همه ی زنان مسلمان با تاسی از مادرشون حضرت زهرا واقعآ الگو هستن
کتاب بینظیری بود زندگی ام علا آمیخته با روضه و ذکر و توسل برام درس بزرگی داشت اینکه منم لحظههای مرده زندگیم رو دریابم با ذکر توسل و روضه و انشاالله که بتونم اندکی مثل ام علا صبر پیشه کنم
فوق العاده عالی.حتما پیشنهاد میدم بخونید
عالی بود اینقدر کتاب پر از نکته بود و زیبا بود آدم میخواد دوبار دوباره بخونه