صفحات کتاب

کنگره

دیویی

کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

<p><strong>کتاب مترسک مزرعه آتشین</strong>، با قلم جذاب و خواندنی داوود امیریان به رشته تحریر درآمده و در<a href="https://www.faraketab.ir/person/20328-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA"> انتشارات کتابستان معرفت</a> نیز منتشر شده و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است. کتاب مترسک مزرعه آتشین به روایت آیدین، نوجوانی می پردازد که زندگی راحت و بی دغدغه ای دارد که طی رخدادهایی که پیش می آید سر از جبهه در می آورد.</p>
<ul>
<li><a href="#h_3876897997311727104087876">معرفی کتاب مترسک مزرعه آتشین</a></li>
<li><a href="#h_7809989328641727104092627">خلاصه کتاب مترسک مزرعه آتشین</a></li>
<li><a href="#h_10172027510711727104099805">خرید کتاب مترسک مزرعه آتشین</a></li>
<li><a href="#h_4457602511731727104103121">دانلود کتاب مترسک مزرعه آتشین</a></li>
</ul>
<h2 id="h_3876897997311727104087876">معرفی کتاب مترسک مزرعه آتشین</h2>
<p><strong>کتاب مترسک مزرعه آتشین</strong> به روایت آیدین، نوجوانی می پردازد که زندگی راحت و بی دغدغه ای دارد که طی رخدادهایی که پیش می آید سر از جبهه در می آورد تا به خود، خانواده و دوستان ثابت کند ضعیف و نتوان نیست و از توانایی کافی برای مستقل شدن برخوردار است.<br>این اثر با این که غم انگیز است اما دارای لحظاتی طنز گونه می باشد. البته این کتاب فقط محصور به اثبات رساندن شخصیت اصلی آن نیست بلکه در مورد مسائل همه &laquo;نوجوانان ایرانی&raquo; می باشد که در عصر حاضر با بلوغ زود هنگام و مسائل بعد از آن گرفتار هستند، این داستان می تواند به عنوان یک سرمشق برای شخصیت سازی این دوره از نوجوانی باشد.&nbsp;<br>اگر علاقه مند به کتاب های داستانی با مضامین انقلابی هستید؛ <strong>کتاب مترسک مزرعه آتشین</strong>، گزینه ای مناسب برای قشر نوجوان می باشد.&nbsp;</p>
<h2 id="h_7809989328641727104092627">خلاصه کتاب مترسک مزرعه آتشین</h2>
<p>آیدین که تک پسر خانواده است و این مسئله باعث شده است که توجهات بیش از اندازه ی پدر و مادر، وی را به شخصیتی به قول معروف &laquo;بچه ننه و لوس&raquo; بار بیاورد و این رفتار از سوی والدین حسادت خواهران آیدین را برمی انگیزد. و این حس حسادت آیدین را اذیت و تا حدودی دست و پای او را می بندد. این حد و مرزی که خانواده برای آیدین تایین کرده اند مانع از این شده است که وی نتواند به خواسته ها و علایق خود دست یابد و او را به شخصیتی بی دست و پا مبدل کنند اما این پایان رویاهای آیدین نیست و با تلاش و همتی که بلاخره از خود نشان می دهد می تواند به همه ثابت کند که درباره ی وی اشتباه می کرده اند.<br>اگه شما هم مشتاق هستید که بدانید چه &nbsp;موضوعی زندگی و شخصیت آیدین را این گونه تکان داده است، با آیدین قصه ی ما همراه شوید.</p>
<h2 id="h_7582710009681727104096210">برش از متن کتاب مترسک مزرعه آتشین</h2>
<p>از جلو مغازه ی &laquo;فرشید هیولا&raquo; رد می شویم. اصغر می ایستد و سوت آرامی می زند.<br>- هی آیدین، اون جا رو! انگار دارن ماهی دود می دن!<br>از مغازه فرشید هیولا دود بیرون می زند. می دانم هر کس که آن جاست، اگر سیگاری هم نباشد، حالا برای این که خودی نشان بدهد، یک سیگار گوشه ی لب گذاشته و به آدم های پلاستیکی سبز و قرمز فوتبال دستی زل زده است. اصغر چشم تنگ می کند و بعد با حیرت می گوید:<br>- آیدین، غلامُ باش! چه سیگاری می کشه!<br>دقیق تر می شوم و تو آن دود و شلوغی آدم های تو مغازه، غلام را می بینم. پشت غلام به ماست و دودستی میله های فوتبال دستی را می چرخاند. یک لحظه که به طرف راست نگاه می کند، می بینم که گوشه ی لبش سیگار است. می گویم:<br>- چشم پدرشُ دور دیده!<br>راه می افتیم. اصغر می گوید:<br>- چی چیُ چشم پدرشُ دور دیده! وقتی باباش تریاکی باشه، توقع داری غلام آدم درست و حسابی از آب درآد؟ اون از شاهین شون اینم از غلام!<br>صورتم داغ می شود. دوباره سرم درد می گیرد و اصغر متوجه حال و روزم می شود.<br>- هی پسر تو چه ات شده؟<br>جوابش را نمی دهم، قدم هایم را تندتر می کنم.<br>دو خیابان آن طرف تر، وارد کوچه ی تنگی می شویم. تابلوی باشگاه تفریحات سالم دایی رسول روی سردر یک ساختمان دو طبقه جا گرفته است. طبقه ی پایین، تو سالن بزرگی چند میز پینگ پنگ چیده شده و طبقه ی بالا، خانه ی دایی رسول است. سالن شلوغ است. تمام میزها پر است. چند نفر روی صندلی ها به انتظار نشسته اند. اصغر پیراهنش را بالا می زند و راکت اسفنجی دورنگش را از کمرش بیرون می کشد. یک طرف راکت سبز و طرف دیگر قرمز رنگ است. راکت را به موهای وزوزی اش می کشد و چهره اش در هم می شود و می گوید:<br>- پسر، چه اسفنج کار درستی داره!<br>از ساک کوچکم راکت و دو توپ سفید در می آورم. دایی رسول پشت میز فلزی و کهنه ای روی صندلی نشسته و عینک به چشم در حال خواندن یک مجله ی ورزشی است. بالای سرش بر سینه ی دیوار، ده ها قاب عکس ردیف شده است. در هر کدام از عکس ها، دایی رسول دو بنده ی کشتی به تن، با چند کشتی گیر دیده می شود. حتی یک عکس دونفره با تختی دارد. اصغر می گوید:<br>- دایی رسول از کشتی گیران هم دوره ی تختی خدا بیامرز بوده. حتی یه بار نایب قهرمان آسیا هم شده.<br>گوش های دایی رسول شکسته و قلمبه است. موهای مجعد و خوش حالتش سفید شده و بینی بزرگ و شکسته اش، روی سبیل پت و پهنش مثل ناودان خم شده. با آن که پیر شده، اما هنوز بدن درشت و ورزیده ای دارد. سرانجام دایی رسول سر بلند می کند، به ساعت دیواری روبه رو نگاهی انداخته و صدای کلفتش توی سالن می پیچد:<br>- میز سه! وقت تموم. نوبت کیه؟...</p>
<h2 id="h_10172027510711727104099805">خرید کتاب مترسک مزرعه آتشین</h2>
<p>نسخه چاپی <strong>کتاب مترسک مزرعه آتشین</strong> را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.</p>
<h2 id="h_4457602511731727104103121">دانلود کتاب مترسک مزرعه آتشین</h2>
<p>نسخه الکترونیک <strong>کتاب مترسک مزرعه آتشین</strong> را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.</p>
<p><img src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img2024/8/دانلود کتاب مترسک مزرعه آتشین.jpg" width="70%" alt="دانلود کتاب مترسک مزرعه آتشین" style="display: block; margin-left: auto; margin-right: auto;"></p>
<p>مشخصات <strong>کتاب مترسک مزرعه آتشین</strong>&nbsp;در جدول زیر آورده شده است:</p>
<table class="table table-striped">
<tbody>
<tr>
<td colspan="2"><strong>مشخصات</strong></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>ناشر:</strong></td>
<td><span>کتابستان معرفت</span></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>نویسنده:</strong></td>
<td><span>داوود امیریان</span></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>تعداد صفحه:</strong></td>
<td>223</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>موضوع:</strong></td>
<td>داستان ایرانی، <span>انقلاب و دفاع مقدس، رمان ایرانی</span></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>قالب:</strong></td>
<td>چاپی و الکترونیک</td>
</tr>
</tbody>
</table>
<p>&nbsp;</p>

مترسک مزرعه آتشین

داوود امیریان

<p><strong>انتشارات کتابستان معرفت</strong> در واقع یک فروشگاه اینترنتی کتاب است و مدعی است، کتاب ها را با نظم خاص و موضوع بندی برای مخاطبان و خوانندگان چیده است تا به راحتی بتوانند کتاب دلخواه خود را بیابند و به آسانی به صورت مجازی خرید کنند و کتاب را دریافت نمایند.</p>

<h2>معرفی انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>انتشارات کتابستان معرفت، علاوه بر فروش آنلاین کتاب و محصولات فرهنگی، معرفی و مشاوره در زمینه ی کتاب و اطلاع از تازه های کتاب را هم دارند. همچنین جهت رضایت مشتری بسته های مناسبتی و پیشنهادی، استفاده از تخفیف های مناسبتی نیز در نظر گرفته اند. این انتشارات باشگاه مشتریان کتابستان را نیز راه اندازی کرده و کلی برنامه های جذاب دیگر مرتبط با کتاب و کتابخوانی قرار است داشته باشد.</p>

<h2>کتاب انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>کتابهای انتشارات کتابستان معرفت را می توان این کونه معرفی کرد: این انتشارات در زمینه های مختلف اخلاقی، تاریخی، رمان و داستان و ... کتاب منتشر کرده است. در زیر بعضی از عناوین این کتاب ها را آورده ایم:<br />
کتاب آن دختر یهودی، حریر، کلاس اخلاق، تل آویو سقوط کرد، روزهای تاریک، مثل نهنگ نفس تازه می کنم، مثل بیروت بود، ایذا، جایت را من شیرین می کنم و چندین و چند کتاب دیگر که همه ی این کتاب ها را می توانید در مجموعه ی فراکتاب در قالب های مختلف چاپی، الکترونیک و صوتی بیابید.</p>

<h2>تازه های انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>تازه های نشر کتابستان معرفت در واقع تاریخ مصور ایران باستان است که در 4 جلد منتشر شده است. از دیگر تازه های این انتشارات می توان به کتاب های پیامبران از قبیل آدم، ادریس، نوح و ... اشاره کرد.<br />
این انتشارات کتاب های خود را در دسته های مختلفی چون محبوب ترین ها و پرفروش ترین ها، جدیدترین ها، رمان ایرانی و ... طبقه بندی کرده است.</p>

<h2>آدرس انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260</p>

<p>تلفن انتشارات کتابستان معرفت<br />
شماره انتشارات کتابستان معرفت: 02191010744</p>


کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی مترسک مزرعه آتشین