
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب بازگشت کاتب نوشته علی اکبر والایی در مورد مهربانی، بخشش و محبت ائمه، نسبت به دشمنان و گنهکارانی صحبت میکنه که این رفتار مهربان با آنها سبب شده تبدیل به یکی از شیعیان وفادار بشن و زندگی سیاه گذشته خودشون را کنار بذارن. داستانها با زبان روان و ساده و برای گروه سنی نوجوان نوشته شدن اما خوندنش توسط بزرگترها هم خالی از لطف نیست و درسهای زیادی توی خودش داره. داستان اول با روایت حال یک فرد که جز اسم از اون هیچ شناختی نداریم، در شرایط سخت و بیابان برهوت و خالی از سکنه شروع میشه که به سختی گرسنگی و تشنگی خودش رو با گنداب و لاشه پرنده پر میکنه و تنها همراهش، یک سگ بیماره. با مرگ سگ، نویسنده با یک فلش بک به گذشته، ما رو بیشتر با شخصیت داستان، زهری، آشنا میکنه. مرد زندانبانی که همیشه رفتاری خشن و بدور از ملاطفت با زندانیها داشته و حالا با دیدن وضعیت این سگ بیمار، به یاد نفرینی افتاده که از زبان یک زندانی در حال مرگ بر اثر شکنجه ها شنیده: "امیدوارم مثل یک سگ زندگی کنی و مثل یک سگ خوار و ذلیل بمیری." کتاب با این یادآوری، ما رو کنجکاو میکنه که زهری واقعا کی بوده؟ و چی اون رو اینجا و این وضعیت کشونده؟ دعوت شدن زهری به توبه از گناه توسط امام سجاد علیه السلام و گفتن اینکه، ناامیدی اون از توبه پذیری و بخشش خداوند از قتل نفسی که انجام داده، گناه بزرگتریه نشون دهنده اهمیت امید و ایمان به خداست. روند بخشیده شدن زهری در کلام امام سجاد علیه السلام هم در نوع خودش واسم جالب بود، اول باید خود زهری، خودش رو بابت گناه قتل نفسش میبخشید و به زندگی برمیگشت و از کارش توبه میکرد، بعد با پرداخت دیه و طلب بخشش از خانواده مقتول، باید توسط اونها بخشیده میشد و در نهایت ، خداوند، اون رو میبخشید. نویسنده در داستان دیگه ای، ماجرای مباهله و رفتار نیک و بدور از خشونت پیامبر رو با مسیحیان و اومدن ایشون همراه با اهل بیت به مراسم مباهله رو روایت میکنه که باعث تردید اونها در انجام مباهله میشه. اگر روایتهای کوتاه این کتاب رو دوست داشتید، حتما رمان "محمد" نوشته ابراهیم حسن بیگی رو هم بخونید، مطمئنم پشیمون نمیشید. این مرور برای چالش مرورنویسی فراکتاب زمستان نوشته شده.
بازگشت کاتب ، یک کتاب کوتاه اما بسیار دلنشین ، چند داستان کوتاه از الطاف و مهربانی ائمه علیه السلام . شخصیت های این داستان ها معمولا افرادی هستن که جزء مخالفین ائمه علیه السلام هستن و بعضی در شرایطی بد مورد لطف و نجات قرار میگیرن و بعضی در حالت عادی و ثروت دنیایی ناگاه لطف ائمه شانل حال شون میشه و با پذیرفتن هدایت ، سعادت مند میشن . با توجه به جلد کتاب، شاید بیشتر نوجوانان مخاطب این کتاب باشن اما به نظر من یک کتاب دلیه که هر کسب با هر سنی میتونه اون رو بخونه و لذت عمیقی از اون ببره . در هر داستان حضور یک امام یا پیامبر ، داستان رو شیرین میکنه ، چه قدر نوع حرف زدن ، توجه ، رفتار و محبت معصومین دلنشین و دوست داشتنیه . در کتاب، مفاهیمی مثل اهمیت امید به خدا ، توبه ، پشیمانی از گناه ، کمک به ناتوان ، گذشت ، ظلم نکردن حتی به دشمن ، تلاش برای هدایت کردن ، لجاجت نکردن در برابر حق ، اهمیت تفکر در نوع زندگی خود و عاقبت و آخرت مورد توجه قرار گرفته . ادامه متن حاوی اسپویل هست : در داستان اول با فردی روبه رو هستیم که از دشمنان شیعیان بوده و در زندان اون ها رو به سختی شکنجه میکرده اما حالا آواره بیابان شده و مورد ترحم و لطف امام سجاد علیه السلام قرار میگیره . داستان سوم کسی هست که عمر خودش رو در خدمت مخالفان و غاصبان حق ائمه گذرونده و حالا عمرش رو در لهو و لعب میگذرونه اما یکی از یاران امام صادق اون رو از این رفتار و تضییع حقوق همسایه هاش نهی میکنه و اون مرد به فکر عاقبتش میفته و مورد لطف امام صادق قرار میگیره . در داستان آخر یکی از افراد لشکر مسلمان و یکی از لشکر مشرکین با هم در یک بیابان قرار میگیرن و ... این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب خلاصه کتاب : کتاب کم حجم اما پرمحتوا یی ست که خوندنش وقت زیادی از خوانندگان نمیگیره ولی تاثیر به سزایی در جهان بینی خواهد داشت. در پنج روایت کوتاه پنج داستان از زندگی اهل بیت علیهم السلام رو میخونیم. همه روایت ها برای من خوشایند بودن ولی چند روایت هایی که با هدف بیان بخشش و بزرگواری اهل بیت بود به طرز خاص و فوق العاده ای به دلم نشستن. این حس رو به من القا کرد که هنوز هم راهی برای توبه و بازگشت به سوی خدا برای همه ما وجود داره کتاب برای گروه سنی نوجوان نوشته شده این موضوع من رو بسیار خوشحال میکنه که فراکتاب مجوعه کتاب هایی برای نوجوان ها با مضمون زندگی اهل بیت و شناخت بیشتر اهل بیت علیهم السلام برای چالش کتاب خوانی، انتخاب کرده که هم نوجوان ها بتونن تشکیق بشن که در چالش شرکت کنن و هم والدینی که در چالش شرکت کردند بتونن با آثار ناب که برای فرزندانشون مناسب هست، آشنا بشن. توصیه میکنم اگراین کتاب رو دوست داشتید کتاب برادرم تویی و فرمانده گندم خوار که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده رو هم مطالعه بفرمایید در چالش بهار فراکتاب، جلد اول کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب از نویسنده خوب کشور مون آقای آذری یزدی آشنا شدم که مثل این کتاب با مضمون زندگی اهل بیت و شناخت بیشتر اهل بیت علیهم السلام نوشته شده که میتونه از منابع تکمیل کننده این کتاب باشه گزیده کتاب: جنگ تا ستیغ آفتاب نیمروزی ادامه یافته بود. زید اکنون پس از یک تعقیب و گریز طولانی، خود را در دشت سوزان و داغ تنها میدید. زید لحظاتی پیش دشمن کافر را از پای درآورده و نفسی از سر آسودگی کشیده بود، اما در واپسین لحظات، اسب راهوارش به دست تیغ شمشیر جنگجوی کافر، از پای درآمده بود.تنها مشک آبی که از خورجین اسب مردهاش بر جای مانده بود، به کارش میآمد. اما درون مشک آب اندکی باقی مانده بود. زید با خستگی و نگرانی جرعهای از آب مشک سرکشید و نگاهش را به اطراف خود چرخاند. تا چشم کار میکرد، دشت پهناور بود و هرم گرمای آفتاب که هر از گاه، خیال سراب را مقابل چشمانش ظاهر میساخت. این یادداشت را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته ام
کتاب بازگشت کاتب از آقای علی اکبر والایی است که در انتشارات کتاب جمکران به چاپ رسیده است. این کتاب شامل 5 داستان متفاوت است که هر کدام به زندگی اشخاصی میپردازد که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به دست ائمه علیهم السلام هدایت میشوند و رحمت الهی شامل حالشان میشود. داستان اول در مورد زهری زندانبانی در دوران امام سجاد علیه السلام است که در زندانهای عبیدالله کار میکرد و در اثر شکنجه زیاد یک زندانی را به قتل رساند و از آن پس از عذاب وجدان کاری که کرده بود آواره بیابان شد و در اثر یک ملاقات با امام سجاد توبه کرد و نجات یافت. داستان دوم در مورد مباهله پیامبر و اهل بینشان علیهم السلام با مسیحیان است که در آخر مسیحیان از مباهله منصرف شدند چون در درون خود به حقانیت پیامبر (ص) پی بردند. داستان سوم در مورد اشعث از کارگزاران حکومت اموی است که پس از مرگ خلیفه به فسق و فجور مشغول بود و راه نجاتی برای خود نمییافت اما با نصیحت ابا بصیر شاگرد امام صادق (ع)و تلنگری که سخن امام صادق علیه السلام به او زد توبه کرد و از اهل نجات شد. داستان چهارم هم مضمون مشترکی با داستان سوم دارد و در مورد زبیر کاتب دربار امویان است که او هم به دست امام صادق توبه کرد و از اهل فلاح شد. در داستان پنجم هم در مورد زید و کافری میخوانید که در بیابان با هم برخورد کردند و جنگیدند و چون نتوانستند همدیگر را مغلوب کنند با هم برای نجات از بیابان برهوت همراه شده و در اثر اتفاقاتی که برای زید می افتند و او آنها را برای مرد کافر تعریف میکند آن مرد جنگی به دست زید مسلمان میشود و آرزوی دیدار پیامبر را در سر میپروراند. درکل کتابی خوشخوان و با متنی روان و ساده است که برای رده سنی نوجوان هم مناسب است. این کتاب را به علاقمندان به خواندن کتب تاریخی مذهبی پیشنهاد میکنم. این مرور برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته شده است. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
کتاب بازگشت کاتب که چندین داستان کوتاه در مورد اتفاقاتی که برای اشخاصی افتاده (بیشتر حول گرفتاری و غرق گناه بودن این افراد هست) و این اشخاص به واسطه افرادی با امام عصر خودشون (که بیشتر باز اینجا از امام صادق (ع) گفته شده) ملاقات میکنن و از رحمت پروردگار بهره میگیرن داستان اول یچیز عجیبی بود. گرفتاری که بعد قتل یه بی گناه اونم سر عصبانیت و خشم شخصی بهش دچار شد بیشتر یادم موند. گرفتاری این چنینی گاهی آخر و عاقبت این فرد که از رحمت و بخشش خدا بهره میگیره رو نداره، گاهی بدتر میشه ولی خیلی خوب بود که این آدم به واسطه نگاهها و رفتارهای مردم طرد شد و از خانواده خودش زد و ویلون سرگردون بیابان شد. میگم خوبه چون گاهی همین چیزها میشه تلنگر وگرنه ممکنه ما متوجه نشیم که اون حرکت چقدر بد بوده. زشتی عمل یه فرد رو باید با رفتارمون بهش نشون بدیم. اونم زشتی در حد قتل یه فرد بی گناه جلوی چشم بقیه. وجدان دردی که بهش دچار شد هم مزید بر علت شد و خودشو سرگردون کرد اما بلاخره تاوان گناهشو پس داد و به بخشش خدا دست پیدا کرد البته نکتهی حائز اهمیتی که وجود داره اینه که این اشخاص در زمان امام عصر خودشون که زنده بودن و دسترسی بهش داشتن وجود داشتن و اگر گناهی مرتکب میشدن با واسطهای به این امامان متوسل میشدن تا رحمت خدا شامل حالشون بشه یا داستان آخر که نشون میداد نباید در قول و عهدی که با کسی میبندیم خیانت کنیم حتی اگر آن فرد کافر به دین ماست. پروراندن افکار بد در مورد بقیه هم کار زشتیه که گاهی باعث سوق دادن ما به انجام دادن اون فکر میشه و باید جلوی این هم وایساد باز هم اگر آن فرد به آئینی نباشد که ما هستیم. امید است که ما هم که در عصر غیبت به سر میبریم و شرایط سختتر از اون زمان ها هست بتونیم همچنان توسل خودمون رو حفظ کنیم و ناامید از درگاه حق نشیم این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب