صفحات کتاب

کنگره

دیویی

کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

<p>رمان من او، یکی دیگر از نوشته های رضا امیرخانی می باشد و توسط نشر افق منتشر شده است.</p>
<ul>
<li><a href="#h_3065698062601676525693405">درباره کتاب من او</a></li>
<li><a href="#h_9717056033831676525697811">خلاصه رمان من او</a></li>
<li><a href="#h_1054377215051676525701464">بخشی از متن کتاب من او</a></li>
<li><a href="#h_28693854813811676525743678">نقد رمان من او</a></li>
<li><a href="#h_85727827116051676525756414">خرید کتاب من او</a></li>
</ul>
<h2 id="h_3065698062601676525693405">درباره کتاب من او</h2>
<p>نام رمان من او، در وهله اول به نظر می&zwnj;رسد اسمی خاص و مفهومی باشد. ولی با پرسش از امیرخانی بابت توضیح نام کتاب، وی به سادگی بدون استفاده از موجی که به راه افتاده بابت نام کتاب، واقعیت را می&zwnj;گوید: زمانی که در اواخر دهه هفتاد، مشغول نوشتن کتاب با کامپیوتر قدیمی&zwnj;اش بوده، با توجه به حافظه کم کامپیوترها قدیمی و بنا به توصیه دوستی، هر فصل را در یک فایل ذخیره می&zwnj;کند؛ از آنجا که نام هر فصل به این شکل بوده: یکِ من، یکِ او، دویِ من، دویِ او و...، و تمامی فایل&zwnj;ها را در نهایت در یک پوشه می&zwnj;ریزد، نام این پوشه را می&zwnj;گذارد من-او، و نام کتاب هم می&zwnj;شود منِ او. به همین سادگی و به قول خود نویسنده هیچ خبری از یک نام عجیب و غریب و عرفانی نیست. هرچند اسم خود فصل ها هم عالمی دارد.</p>
<p style="text-align: right;">من او رضا امیرخانی، مثل کتاب های دیگرش شیوه ای قصه گون را در پیش گرفته است. قصه گویی، گویی شگرد و روش رضا امیرخانی برای انتقال مفاهیم داستانی اش به مخاطب می باشد و همین موضوع نوشته های او را خاص کرده است و مخاطبان را مشتاق. اگر گفته شود کتاب من او شاهکار رضا امیرخانی است، غلو نکرده ایم، قصه ای با دو راوی! گاه علی سخن می گوید و گاه امیرخانی بعنوان راوی و این فضای دلنشینی ایجاد کرده است. امیر خانی بخوبی توانسته است فضای آن زمان را به تصویر بکشد و این تصویر سازی مرهون پژوهش ها و تخقیق های بسیار در مورد فضای اجتماع و خانواده آن دوران است.</p>
<p style="text-align: center;"><video width="70%" height="" poster="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img/007.jpg" controls="controls"><source src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/video/من او.mp4" type="video/mp4"><img class="playable" src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img/007.jpg" width="70%" height=""></video></p>
<h2 id="h_9717056033831676525697811" style="text-align: right;">خلاصه رمان من او</h2>
<p>کتاب من او روایت&zwnj;گر قصه عاشقانه دونفر از دو طبقه متفاوت، علی از خانواده ای مرفه و به قولی خان زاده و آقازاده عاشق دختر خانواده ای می&zwnj;شود که خدمتکاری خانه ی آنها را می کردند. خانواده فتاح برعکس دیگر خانواده های دوره و زمان خودشان پایبند مسائلی چون کبوتر با کبوتر و باز با باز، اینکه شأن انسانها را باپول بسنجند، نبودند، بلکه انسانیت انسان ها اهمیت داشت. کسی که علی را تربیت میکرد و از فضائل اخلاقی به او می آموخت پدربزرگش فتاح بزرگ بود. علی در سن جوانی هم با عارف و درویشی آشنا شد به اسم مصطفی که روی بدست آوردن معنویت خیلی تاکید داشت و معتقد بود علی زمینه این را دارد که به معنویت و آرامش آن برسد و هم او بود که تاکید داشت و به علی می گفت: هر وقت فهمیدی مهتاب را برای خودش می خواهی پا پیش بگذار. بارها و بارها فرصت پیش آمده بود برای سیراب شدن علی از مهتاب، برای وصال به یار، یاری که خود تمایل داشت، ولی علی تن به تمایلات و نفسانیات نداد و پاک ماند. علی و مهتاب در راه عشق شان سختی ها و مرارتهایی کشیدند که برای پسر و دختری در سن آنها مرسوم نبود. ابتدای داستان کودکی علی و مهتاب و کریم ( برادر مهتاب) در زمان سلنطت رضاشاه پهلوی می&zwnj;گذرد، در زمان سیاست کشف حجاب و به چالشی که خانواده&zwnj;های مذهبی با آن مواجه می&zwnj;شوند، اشاره می&zwnj;کند و خانواده فتاح برای در امان ماندن از چنین چالش&zwnj;هایی، به فرانسه مهاجرت می&zwnj;کنند و ... در اواسط کتاب به ماجرای برخورد علی با انقلابیون جنبش استقلال الجزایر است. در اینجا به نظر می&zwnj;رسد که نویسنده تلاش دارد نشان دهد که عاقبت دیکتاتوری- چه از نوع الجزایری&zwnj;اش، و چه از نوع پهلوی و ایرانی آن- محتوم به شکست و فروپاشی است. (چنانچه جنبش استقلال الجزایر عاقبت در سال 1962 علیه استعمار فرانسه به پیروزی رسید). در انتهای کتاب به وصال علی و مهتاب به گونه ای قریب می پردازد.</p>
<h2 id="h_1054377215051676525701464">بخشی از متن کتاب من او</h2>
<p>علی حرف نمی زد. به آب حوض نگاه کرد. لاشه ها توی آب تلو تلو می خوردند. دل آشوبه داشت. برگشت و کنار پنجره ی پنج دری رفت. روی لبه ی پنجره نشست. به بابا جون گفت: - سیاه مالِ من بود. قهوه ای مالِ کریم. می دانید چرا؟ - نه؟! - چون من رنگ قهو های را بیش تر دوست دارم. برای همین دادمش به کریم. - دستت درست! نوه ی خودمی... - اما حالا که پوستِ شان را کنده اند، معلوم نیست کدام مال من بوده؟ - چرا. معلومه. طرفِ چپی مال توست. سیاهه... - از کجا می دونین؟ - از سرِ گوسفند سیاه. بابا جون سرِ گوسفند سیاه را به علی نشان داد... اما سرِ سیاه با چشم های باز به لاشه ی سمتِ راستی خیره شده بود. - می بینی؟ غرق تماشاست. - اما به سمتِ راستی نگاه می کنه. شما گفتین طرفِ چپی مالِ منه. - هیچ سری به خودش، به تنِ خودش نگاه نمی کنه. همیشه به رفیقش، به تنِ رفیقش، نگاه می کنه. این اولِ لوطی گریه.</p>
<p><img src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img2023/9/متن کتاب من او.jpg" width="60%" alt="متن کتاب من او" style="display: block; margin-left: auto; margin-right: auto;"></p>
<p><img src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img2023/9/متن من او.jpg" width="60%" alt="متن من او" style="display: block; margin-left: auto; margin-right: auto;"></p>
<h2 id="h_111169616261676525704558">بهترین قسمت کتاب من او</h2>
<p>دارم دیوانه می شوم. می روم و جلو صف شان روی زمین می نشینم. با تعجب می پرسم: - یعنی یک دور، دورِ دنیا گشته اید؟! کور می خندد و می گوید: - رجوع کنید به سه ی او! علیِ فتاح یک بار این را پرسید، جوابش را هم گرفت! همان جوابِ او را به تو می دهم: یک دور، دورِ دنیا گشته ام، اما به زِ شمایم که هزار دور، دورِ خودتان چرخیده اید... دستِ کم با همین چشم هایی که ندارم، دنیا را دیده ام... - چی دیدی؟ - ما رأیتُ الا جمیلا! - یعنی هیچ چیزِ زشتی ندیدی؟! - ما که چیزی نمی بینیم! اسم مان کور است دیگر... - پول ها را چه کردید؟ علیِ فتاح از توی اتومبیل فریاد می کشد: - یکی دیگه &laquo;جَمَعَ مالاً&raquo; ، این بابا &laquo;وَ عَدَّدَه&raquo; ! یکی از کورها می گوید: - &laquo;َیحسبُ َانَّ ماَلهُ&raquo; که نه؛ ماُلنا &laquo;َاخَلده&raquo; ! من هم کم نمی آورم می گویم: - &laquo;ویلٌ ِلکُلِّ هَمَزهٍ ُلمَزَهَ!&raquo; کورها می خندند و فتاح یک صندوقِ صدقه ی کمیته ی امداد را به من نشان می دهد. صندوقِ صدقه کنارِ مغازه ی بستنی فروشی است. انگار جعبه ی فلزی اش باد کرده است. کورِ جلویی می گوید: - سیر کردی بابا؟! این هم اضافه ی پول ها! بی چاره&zwnj;ها همه را باید ببرند صرافی... برمی گردم به سمتِ اتومبیلِ هانی.وقتی می خواهم سوار شوم، علیِ فتاح آرام می گوید: - زمین هم که می خواهد دورِ خورشید بچرخد، برای این که مهارش ول نشود و بی کله نرود به سمتِ خورشید، دورِ خودش هم بایستی بچرخد... هفت کور! منع نکنید این مردم را! حکمتِ خداست که دورِ خودمان هم بچرخیم... والا مجنون می شدیم... هفت کور می شنوند و یکی شان جواب می دهد: - حالا می گویی؟! این را باید شست سالِ پیش می گفتی! موقعی که صبح ها، شلنگ انداز، می رفتی مدرسه، نه حالا که قبضت صادر شده ...</p>
<h2 id="h_609431177461676525709688">کتاب صوتی رایگان من او</h2>
<p>کتاب صوتی من او به صورت رایگان موجود نمی باشد.</p>
<h2 id="h_1561803798651676525714723">جملات زیبای کتاب من او</h2>
<p>من به پزشک می گویم: - آخر شما شک نکردید؟ بدنش گرم نبود؟ از این که کفش پایش بود و لباسِ شخصی تنش، به شک نیفتادید؟ - ِای آقا! حرف ها می زنی! جنازه می آورند بعدِ ده سال سالم ... بدنش گرم هم که باشد، من می گویم این هم یک اعجازِ دیگر! - شما باید کارتان را علمی انجام بدهید. - علم کیلو چند؟! شهید آورده اند که استخوان هایش هم باید خاک شده باشد، هنوز در دهانش بزاق دارد. آن یکی روی تخت غسال خانه بلند شده و بابایش را بغل کرده (غسال تأیید می کند) عکسش هم هست. آن وقت شما می گویی باید کارِ علمی بکنی! چه چیزِ این ها با علم جور در می آید؟</p>
<h2 id="h_3773865819831676525719302">رضا امیرخانی</h2>
<p>امیرخانی در سال ۱۳۵۲ در تهران متولد شد، دوره راهنمایی و دبیرستان را در یکی از بهترین مدارس تهران، یعنی دبیرستان علامه حلی تهران گذراند و مقطع کارشناسی&zwnj;اش را در دانشگاه صنعتی شریف در رشته&zwnj;کاملا غیر مرتبط با کارش، یعنی مهندسی گذراند. وی در سال 1374 نخستین کتابش، یعنی ارمیا را روانه بازار کرد، کتب مختلف در زمینه&zwnj;های مختلفی نوشته و منتشر کرده است. من جمله: - ناصر ارمنی (مجموعه داستان) و ازبه (داستان بلند) انتشارات کتاب نیستان - داستان سیستان (سفرنامه) و نشت نشا (مقاله بلند) انتشارات قدیانی - بیوتن (رمان، سال ۱۳۸۷)، انتشارات علم - سرلوحه&zwnj;ها (مجموعه یادداشت&zwnj;های پراکنده) - نفحات نفت، جانستان کابلستان، قیدار و ره&zwnj;ش (رمان)، نشر افق</p>
<h2 id="h_56003128011001676525724713">نظرات درباره ی کتاب من او</h2>
<p>کتاب من او از منظر مخاطبان بهترین کتاب او شناخته شد و موج و شوق عجیبی در بین مخاطبانش ایجاد کرد. یکی از این نظرات بدین شرح است: الان که در حال نوشتن نظر درباره کتاب هستم, دقیقا دقایقی بعد از به پایان رساندن این کتاب بی نظیر است! کتاب با لحنی متفاوت و خاص شروع میشود و میخواهد شمارا با فضای زمانی و مکانی آن ایام آشنا کند. لحنی که شاید تا 40 صفحه اول برایتان ناخوشایند و اذیت کننده باشد،اما اگر صبوری به خرج بدهیدو ادامه بدهید،رفته رفته دل شمارا خواهد برد و ذهن هایتان را تسخیر خواهد کرد و قطعا حض کاملی از این رمان خواهید برد. بسیار دقیق و زیبا تمام مکان ها و اشخاص این رمان رو برای خودتون تجسم کنید و اون محله رو برای خودتون نسبت به اون بازه ی زمانی ایجاد کنید و از پرواز شیرین و اوج گیرنده داستان لذت ببرید. جوری داستان و دیالوگ های رد و بدل شده تا پایان داستان جذاب و شیرین میشود که حتما بعد از به پایان رسیدن این رمان، تصمیم بر دوباره خواندن این کتاب در باقی عمر خواهید گرفت! بنده بشخصه با این رمان و با اون حال و هوا کیف کردم و لذت بردم. چه جملات و پاراگراف های تکان دهنده و عمیقی که من رو با خودش چند ده دقیقه به فکر فرو نبرد! فقط صبر و حوصله کنید و از جدا شدن از داستان قبل از شروع به اوج گرفتن پرواز قلم این نویسنده بپرهیزید. دم اقای امیرخانی گرم</p>
<h2 id="h_28693854813811676525743678">نقد رمان من او</h2>
<p>با توجه به نظرات خوانندگان کتاب های امیرخانی می توان گفت توقع قریب به اکثریت مخاطبان را کسب کرده است. بی تردید یکی از وجوه ممتاز یک رمان خوب، ماندگار بودن شخصیت های آن در ذهن خواننده است؛ به گونه ای که او نه تنها در طول مطالعه ی رمان، با این شخصیت ها زندگی می کند، بلکه سال ها تأثیراتِ روحی ـ روانی، نوع نگرش و خصلت های رفتاری آنها در لایه های ذهن و ضمیرش به جا می ماند. در رمان &laquo;منِ او&raquo; [نوشته ی رضا امیرخانی، انتشارات حوزه ی هنری سال 78] این ویژگی ارزشمند، برجستگی خود را به خوبی نشان می دهد. شخصیت هایی؛ هم چون حاج فتاح و نوه هایش، علی و مریم فتاح و هم چنین شخصیت درویش مصطفی، در زمره ی بیادماندنی ترین اشخاص داستانی ای هستند که در عرصه ی رمان نویسی معاصر ما در دهه های اخیر خلق شده اند. روایت رمان &laquo;منِ او&raquo; با گفتن عبارتِ &laquo;سال هزار و سیصد و دوازده ی شمسی...&raquo; که بیانگر زمان تقویمی شروع ماجراها است، از زبان راوی ـ سوم شخص ـ کلید می خورد و تا صفحه ی 30، زمانِ داستان به شکل خطی و افقی پیش می رود، اما از آنجا به بعد با نقب زدن به گذشته، رویکرد به زمان عمودی در بیان توالی حوادث آغاز می گردد. در بین همه خوبی ها دو راوی داستن داستان و پرداختن به جزئیات بر اساس مخاطبی که مطالعه می کند، می توان گفت هم نقطه قوت کتاب است و هو نقطه ضعف و همین چالش هاست که کتاب را زیبا جلوه داده است.</p>
<h2 id="h_1762850918851676525819284">دانلود رایگان رمان من او pdf</h2>
<p>امکان دانلود رایگان کتاب من او pdf در فراکتاب وجود ندارد، دانلود رایگان کتاب&zwnj;ها باعث تضییع حق نویسنده و ناشر می&zwnj;گردد. همچنین امکان دانلود کتاب من او نسخه دیجیتال نیز در فراکتاب ممکن نیست.</p>
<h2 id="h_85727827116051676525756414">خرید کتاب من او</h2>
<p>در فراکتاب امکان خرید کتاب من او نسخه چاپی از دو تامین کننده وجود دارد و شما می&zwnj;توانید کتاب ار با تخفیف خریداری کنید.</p>
<p><img style="display: block; margin-left: auto; margin-right: auto;" src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img2023/1/من-او.jpg" alt="خرید کتاب من او با تخفیف"></p>
<p>مشخصات <strong>رمان من او</strong> را در جدول ذیل ببینید.</p>
<table class="table table-striped">
<tbody>
<tr>
<td colspan="2"><strong>مشخصات</strong></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>ناشر:</strong></td>
<td>افق</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>نویسنده:</strong></td>
<td>رضا امیرخانی</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>زبان:</strong></td>
<td>فارسی</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>تعداد صفحه:</strong></td>
<td>599</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>موضوع:</strong></td>
<td>رمان عاشقانه</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>قالب:</strong></td>
<td>چاپی</td>
</tr>
</tbody>
</table>

من او

<h2 class="description__title">رضا امیرخانی</h2>

<div class="description__content">
<p class="ql-align-right ql-direction-rtl"><strong>رضا امیرخانی</strong> نویسنده و منتقد ادبی اهل ایران است. او تاکنون آثار مختلفی را در قالب رمان، داستان کوتاه، سفرنامه و مقالات تحلیلی به رشته&zwnj;ی تحریر درآورده است. از جمله مشهورترین آثار&nbsp; امیرخانی می&zwnj;توان به کتاب&zwnj;های &laquo;نفحات نفت&raquo;، &laquo;من او&raquo; و &laquo;ارمیا&raquo; اشاره کرد.</p>

<h2 class="ql-align-right ql-direction-rtl">زندگینامه رضا امیرخانی</h2>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl"><strong>رضا امیرخانی</strong> (Reza Amirkhani) در تاریخ 2 اردیبهشت&zwnj;ماه سال 1352 در تهران به&zwnj; دنیا آمد و دوران کودکی خود را در محله&zwnj;ی بیست&zwnj;وپنج شهریور تهران گذراند. پس از طی کردن دوران ابتدایی، برای تحصیلات راهنمایی و دبیرستان در مدرسه&zwnj;ی علامه حلی تهران که زیر نظر سازمان استعدادهای درخشان (سمپاد) اداره می&zwnj;شد، پذیرفته شد. امیرخانی در سال 1370 وارد دانشگاه صنعتی شریف شد تا در رشته&zwnj;ی مهندسی مکانیک به تحصیل بپردازد. او توانست در سال 1371، مدرک خلبانی خود را بگیرد و جوان&zwnj;ترین خلبان ایرانی باشد.</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">علاقه&zwnj;ی رضا امیرخوانی به نویسندگی و ادبیات از محافل ادبی و شب&zwnj;های شعر انقلاب اسلامی در دبیرستان علامه حلی آغاز شد و او از دوران دبیرستان نوشتن را به&zwnj;صورت جدی آغاز کرد. نخستین کتاب رسمی منتشرشده از امیرخانی کتاب &laquo;ارمیا&raquo; بود که در سال 1374 چاپ شد. این کتاب توانست در جشنواره&zwnj;ی آثار 20 سال دفاع مقدس برگزیده شود.</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">رضا امیرخانی در خلال سال&zwnj;های 1384 تا 1386 رئیس هیئت&zwnj;مدیره&zwnj;ی انجمن قلم ایران بود. آثار او تاکنون به زبان&zwnj;های زیادی از جمله روسی، اندونزیایی، عربی، اردو و ترکی ترجمه شده&zwnj;اند و بنا به گزارش سایت رسمی وی، تاکنون بیش از 600 هزار نسخه از آثار او به فروش رسیده است.</p>

<p><img alt="رضا امیرخانی" class="alignnone size-medium" height="375" src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img/امیرخانی (2).jpg" width="745" /></p>

<h2 class="ql-align-right ql-direction-rtl">بهترین کتاب&zwnj; رضا امیرخانی</h2>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">هر یک از <strong>کتاب های رضا امیرخانی</strong> به موضوعی خاص از زاویه&zwnj;دیدی خاص می&zwnj;پردازند و به&zwnj;گونه&zwnj;ای منحصربه&zwnj;فردند. در واقع، می&zwnj;توان هر یک از کتاب&zwnj;های او را بهترین کتاب او دانست. در ادامه، فهرستی از <strong>بهترین کتاب&zwnj;های رضا امیرخانی</strong> را معرفی می&zwnj;کنیم:</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">کتاب من او کتابی&zwnj; است که نام امیرخانی را بیش از پیش بر سر زبان&zwnj;ها انداخت و با استقبال بالایی از سوی مخاطبان روبه&zwnj;رو شد. این کتاب به روایت داستان عشقِ پسری به نام علی و دختری به نام مهتاب می&zwnj;پردازد. امیرخانی برای نگارش این کتاب بیش از دو سال به کار تحقیقاتی در خصوص بافت تاریخی تهران در دهه&zwnj;ی بیست شمسی پرداخت. فصل&zwnj;های داستان، به&zwnj;صورت یکی&zwnj;درمیان، توسط یکی از شخصیت&zwnj;ها و نویسنده روایت می&zwnj;شوند و به همین دلیل، این کتاب منِ او نام دارد.</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">کتاب نیم&zwnj; دانگ پیونگ یانگ&nbsp;یکی از شناخته&zwnj;شده&zwnj;ترین آثار غیرداستانی رضا امیرخانی است. این کتاب ماجرای عجیب سفر رضا امیرخانی و تعدادی از همراهانش به&nbsp;کشور کره&zwnj;ی شمالی&nbsp;است. رضا امیرخانی برای نگارش این سفرنامه از کلیشه&zwnj;ها و چهارچوب&zwnj;های رایج فاصله گرفته و به عنوان مشاهده&zwnj;گری بی&zwnj;طرف، به روایت تجربیات خود از این سفر پرداخته است. این کتاب در سال 1397 منتشر شد.</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">کتاب قیدار&nbsp;یکی دیگر از آثار داستانی رضا امیرخانی است. این کتاب که در سال 1391 برنده&zwnj;ی بیست&zwnj;ویکمین دوره&zwnj;ی جایزه&zwnj;ی کتاب فصل شد، به بیان ماجرای زندگی فردی ثروتمند به نام قیدار می&zwnj;پردازد. قیدار&nbsp;مالک یکی از بزرگ&zwnj;ترین گاراژها در ایران است، اما پیش از آنکه همه او را به ثروتش بشناسند، از او به&zwnj;خاطر جوانمردی و شجاعتش یاد می&zwnj;کنند. مرام و اخلاقیات شخصیت قیدار در این کتاب بسیار منحصربه&zwnj;فرد و خاص است، به&zwnj;گونه&zwnj;ای که شخصیت او&nbsp;به&zwnj;طور ویژه در ذهن مخاطب ماندگار می&zwnj;شود. اتفاقات این کتاب در دهه&zwnj;ی 50 شمسی رخ می&zwnj;دهند و این بار نیز رضا امیرخانی، با مطالعات تحقیقاتی خود در خصوص این دوران، مخاطب را شگفت&zwnj;زده می&zwnj;کند.</p>

<h2 class="ql-align-right ql-direction-rtl">رضا&nbsp;امیرخانی و همسرش</h2>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">امیرخانی در سال 1384 ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند به نام های علی و حنیف است. امیرخانی یک جهان&zwnj;گرد است که به تمامی استان&zwnj;های ایران و بیش از ۳۰ کشور جهان سفر کرده و برخی از نوارهای مرزی ایران را با پای پیاده طی کرده است.</p>

<h2 class="ql-align-right ql-direction-rtl">آثار رضا&nbsp;امیرخانی</h2>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl"><strong>رضا امیرخانی</strong> بیش از 15 اثر داستانی و سفرنامه&zwnj;ای به تالیف رسانده که طبق اطلاعات موجود در سایت شخصی او، تا به حال بیش از 600 هزار نسخه از آن&zwnj;ها به فروش رسیده&zwnj;اند. مضامینی چون مذهب، انقلاب و دفاع مقدس در آثار رضا امیرخانی حضوری پر رنگ دارند. او با قلم ظریف و بیان روان، انتقادات خود به کاستی&zwnj;های جامعه و سیاست را در در قالب داستان و رمان بیان می&lrm;کند. برخی از آثار رضا امیر خانی:</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">ارمیا (رمان، سال ۱۳۷۴ شمسی)، انتشارات سوره مهر</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">ناصر ارمنی (مجموعه داستان، سال ۱۳۷۸ شمسی)، انتشارات کتاب نیستان</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">من او (رمان، سال ۱۳۷۸ شمسی)، نشر افق</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">ازبه (داستان بلند، سال ۱۳۸۰ شمسی)، انتشارات کتاب نیستان</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">داستان سیستان (سفرنامه، سال ۱۳۸۲ شمسی)، انتشارات قدیانی</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">نشت نشا (مقاله بلند، سال ۱۳۸۴ شمسی)، انتشارات قدیانی</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">بیوتن (رمان، سال ۱۳۸۷ شمسی)، انتشارات علم</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">سرلوحه&zwnj; ها (مجموعه یادداشت&zwnj; های پراکنده سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ شمسی- سال ۱۳۸۸ شمسی)</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">نفحات نفت (سال ۱۳۸۹ شمسی)، نشر افق</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">جانستان کابلستان (سال ۱۳۹۰ شمسی)، نشر افق</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">قیدار (سال ۱۳۹۱ شمسی)، نشر افق</p>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">ره&zwnj;ش (رمان، زمستان ۱۳۹۶ شمسی)، نشر افق</p>

<p><img alt="رضا امیرخانی" class="alignnone size-medium" height="961" src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img/رضا امیرخانی (5).jpg" width="1200" /></p>

<h2 class="ql-align-right ql-direction-rtl">سفرنامه آمریکا&nbsp;رضا&nbsp;امیرخانی</h2>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">امیرخانی که برای نگارش داستان&zwnj;ها و دیگر آثارش همچون &quot;بیوتن&quot;، &quot;داستان سیستان&quot; و... خود حضور در محل روایت متن کتاب را تجربه می&zwnj;کند، آشنایی با زندگی مردم در کشورهایی همچون آمریکا، افغانستان و ... را نیز از نزدیک دیده و گاه همین حضور خاطرات جالبی و البته تجاربی را بدست آورده که به خوبی در آثارش انعکاس داده شده است.</p>

<h2 class="ql-align-right ql-direction-rtl">سایت&nbsp;رضا&nbsp;امیرخانی</h2>

<p class="ql-align-right ql-direction-rtl">/ http://www.ermia.ir آدرس سایت امیرخانی می باشد.</p>
</div>


کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی رمان من او