کتاب رفیق یک کتاب داستانی از آقای سعید تشکری ، کتاب که چند تا جوان که اصلا شبیه هم نیستن و خیلی هم معمولی نیستن کنار هم جمع میشن و میخوان درباره یک شهید مستند بسازند. من نتونستم با این کتاب ارتباط برقرار کنم ، ایده کتاب رو دوست داشتم، شخصیت پردازی و ماجراهای شخصیت ها هم برام جالب بود ، تعاملاتی که با هم دارن هم همینطور اما خوندنش برای من سخت بود و یک حالت گنگی داشتم ، پیشنهاد میدم چند صفحه اول کتاب رو بخونید و ببینید سبکش رو دوست دارید یا نه اما در کل طرح ، موضوع و روند داستان رو دوست داشتن. در کتاب یک جوان افغانستانی هست که جای درستی برای زندگی نداره و کسی رو هم نداره با یک جوان ایرانی آشنا میشه و در یک گروهی قرار میگیره که میخوان یک مستند بسازند درباره یک شهید. ابن جوان افغانستانی ، چالش ها و اتفاقات خودش رو داره از جای خواب و جای زندگی گرفته تا آدم هایی که باهاشون در تعامل هست ، بقیه اعضای گروه هم همینطور چالش دارن با خودشون و بقیه ، در این بین نارضایتی هایی هست و عدم هماهنگی هایی که بعضی شخصی هستن و بین افراد و برخی کاری هستن . در این بین کمی داستان عشق و عاشقی هم پیش میاد . اعضای گروه برای ساختن مستند سراغ کسانی میرن که اون شهید رو میشناختن و روایت های این افراد هم خیلی جالب هست ، خود اون شهیدی هم که مستندش داره ساخته میشه خیلی شخصیت جالب و بزرگواری داشته . در کل کتاب جالبی بود من شخصیت ها و اتفاقاتش رو دوست داشتم، به نظرم کتاب شخصیت های جالبی داشت که مثلا اکثرا خیلی خودساخته بودن با این که سن زیادی هم نداشتن اما خیلی به خودشون متکی بودن ، دیگه اینکه روحیه کاری خوبی داشتن ،تصمیمی گرفته بودن ،کاری رو انتخاب کرده بودن و پاش ایستاده بودن. هر چند خیلی نتونستم با سبک کتاب ارتباط بگیرم . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
سلام، کتاب دیجیتال بدرد نمیخوره