
به نظرم عالی بود، جا داره یک بار دیگه بخونم
کتاب تولد در کالیفرنیا اینبار روایت گر یه دختربچه ایرانیه که بخاطر شرایط پدرش به لندن میرن. شرایط جامعهای که لندن سعی در القای زن مدرن و امروزی و البته غیراسلامی داره روی این دختر تاثیر خودشو میزاره و کم کم متوجه میشیم با اینکه به مسلمون بودن خودش پایبنده اما اندیشهای پشتش نداره و تو دلش میترسه. میترسه از مسخره شدن (که ممکنه همچین حالتی در ماها هم باشه) این دختر بزرگ میشه و برمیگردن ایران. با پسری ایرانی به نام محمد ازدواج میکنه و بخاطر درسی که شوهرش داره به آمریکا میرن. توی آمریکا دوستی داره که یه روز تصمیم میگیره جلسه دعای حدیث کساء رو تو خونش برگزار کنه و خب ستوده ناراضیه و دوست نداره اما بلاخره و آخر از همه به اون مراسم میره و به عنوان کمک کننده تو آشپزخونه میمونه و نمیاد پیش مهمونا. همون شب خواب میبینه. خوابی که قریب به مضمون یک رویای صادقه است و این رویا سبب میشه که ستوده متحول بشه و برگرده به مدار اصلی. میفهمه اون مجلس از سمت خود حضرت پذیرفته شده. گاهی آدما به یه تلنگر، به یه اتفاق، به یک عنایت الهی عوض میشن و اینکه این مسیر ادامه دار باشه یا نه دیگه بستگی به همت اون فرد داره نکتهی دیگه اینکه بازم مبرهن هست که شرایط محیطی بر تفکرات انسان اثر گزاره و نمیشه این مقوله رو کتمان کرد و ما دیدیم که ستوده هم مستثنی نبود. عقاید فمنیستی که غرب سعی در القای اون به زنان و دختران داره جریانی به شدت آرام و ادامه داره و این میان ما باید هوشیار باشیم. وقتی ستوده تغییر کرد و این تغییر در رفتار و سکناتش (مثلا رفتاری که با شوهرش داشت اونم خارج از ایران) نمود پیدا کرد باعث شد توجه شوهرش هم به کارهایی که میکنه جلب بشه و اونم همراه خودش کنه. پس یعنی حرف زدن زیاد ملاک نیست مهم اون عقیدهای هست که در رفتارت نشست کرده اونه که مهمه و نگاه رو جذب یا دفع میکنه. این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب