بچه ها دیرتون نشه

نظرات کاربران و نقد و بررسی بچه ها دیرتون نشه

خرید و مطالعه
نمره کلی
5 /
3.7
3
الکترونیکی
3.7
نظر شما چیست؟
2 نظر
User avatar
مرضیه موسوی

کتاب بچه ها دیرتون نشه روایت نسبتا کوتاهی از زندگی شهید مهدی رضایی مجد هست ، شهیدی که به فوتبال علاقه مند بوده و حتی عضو تیم ملی فوتبال جوانان بوده . روایت های کتاب از زبان راوی های مختلفی هست مانند مادر شهید ، پدر شهید ، خواهر های شهید ،دوستان ، مربی شهید و ... اولین روایت ، روایت مادر شهید بود که خیلی مادرانه بود و خیلی زیبا روایت کرده بودن خیلی غمناکش نکرده بودن و بیشتر با حس عمیق مادرانه سخن گفته بودن ، در طی روایت شون شهید رو مخاطب قرار داده بودن و با ایشون سخن میگفتن خیلی مادرانه و خیلی متعادل از ویژگی های مثبت این روایت و روایت های دیگه این بود که خیلی روی غم از دست دادن شهید تکیه نکرده بودن ، بعضی از کتاب ها خیلی غم شدیدی دارن اما این کتاب این طور نبود. روایت پدر شهید هم خیلی پدرانه بود و میشد از تک تک کلمات پدر بودن رو حس کرد ، شهید رضایی در خانواده خوبی پرورش یافته بودن. حتی روایت خواهر ها هم خیلی خواهرانه هست هم دلسوزی و مهربانی خواهرانه و هم ماجرا های بین خواهر ها و برادر ها ، این ها حس خوبی به من داد ، یک خانواده واقعی . از نکات جالب کتاب علاقه شهید رضایی مجد به فوتبال هست که علاقه مند بودن و حتی به طور حرفه ای بهش مشغول بودن ، عضو تیم ملی جوانان بودن ، در مسابقات شرکت میکردن ، به لباس های ورزشی علاقه داشتن و می‌پوشیدن . فضای کتاب هم از دوران قبل انقلاب هست کمی و هم در دوران دفاع مقدس و یکی از نکات جالب درباره شهید رضایی این هست که علاقه مندی هاشون و حرفه شون رو کنار زدن تا برای هدف شون تلاش کنن. کتاب کوتاهی هست و روایت جالب و ساده ای داره. این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب

۱۴۰۳/۱۲/۳۰
User avatar
maryam torabi

#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب فوتبال، امان از فوتبالی که من نه درکش کردم و نه فهمیدمش و نه علاقه‌ای بهش پیدا کردم و نه ... زندگی این شهید - شهید مهدی (امیر) رضایی مجد - گره خورده است به ورزش فوتبال و برای رسیدن به آن چیزی که در فکر دیگر بازیکن‌هاست - اگر چه در فکر او نیست - تلاش میکند و از جان مایه می‌گذارد، جدی‌اش می‌گیرد و میشود آنچیزی که آرزوی دوستانش است، یعنی محبوب و معروف و بَلَد و حرفه‌ای این ورزش. شهید مجد اما به اخلاق نیز بیشتر از علاقه‌اش پایبند است، او در طول سال‌ها بازی کردن، از بازی خسته نمی‌شود، حرص نمیخورد، ترش‌رو و بداخلاق نمی‌شود، او تمام آن مشی پهلوانی رشته اول - یعنی کشتی - را به فوتبال منتقل کرد و این سبب همان کارت زرد و قرمز نگرفتن‌هایی میشود که در فوتبال تعریف شده است و چه بازیکن و چه تماشاچی میداند کی و به چه دلیل دریافتش می‌کند. شهید مجد آنقدر عاشق فوتبال نیست که نداند اهّم کشورش چه چیز را طلب می‌کند، او در لحظه‌ی حساس از علقه‌هایش دل می‌کند و پشت می‌کند به زمین فوتبالی که محبوبش است و به دنبال محبوبی می‌رود که والاتر است. او به ندای سربازانی که در جنگ با صدام شهید می‌شوند بی‌اهمیت نیست. او آن‌ها را رها نمی‌کند تا به اندک روزهای گذرای دنیوی دل ببند. شهید مجد می‌تواند اسطوره و الگویی برای تمام دوست‌داران ورزش فوتبال تلقی شود. اخلاق و حرفه و یک بُعدی نبودن او را میتواند سرمشق قرار دهد تا هم نامش ماندگار شود، هم به نیکی از او یاد کنند. نکته‌ی اول: کتاب با تمام اتفاقات خوب و مثبتی که به مخاطب منتقل می‌کرد اما ممکن است برای کسی که به رشته فوتبال علاقه‌مند نیست کسل‌کننده قلمداد شود (مِن‌جمله من) نکته‌ی دوم: کتاب پرداخت بهتری را طلب می‌کرد که در کشش خواندن کتاب موثر بود اما خب، به فراخور از بین رفتن حجم زیادی از مطالب به گفته‌ی یکی از راویان این نکته قابل اغماض است. این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام.

۱۴۰۳/۱۱/۲۲
موارد بیشتر