
خیلی خوب
عالی بود عالی 💛
کتاب آرمان عزیز رو خریداری کردم به جهت علاقهای که به این شهید دارم و تاثیر خیلی زیادی که گذاشت روی ذهن من. دوست داشتم دقیقتر این شهید رو بشناسم و بفهمم چه اتفاقی دقیقا افتاد. قبل این که کتابو بخونم فقط میدونستم شهید طلبهای بوده که درس دانشگاهشو ول کرده و در اغتشاشات 401 در عین فشار و شکنجه اشقیاء لب به توهین علیه رهبر معظم انقلاب و ائمه مطهر باز نکرده و شهید شده اما وقتی کتابو خوندم دیدم این شهید یه دورهای رو گذرونده تا به این درک بلند و این صبر زیاد و این تحمل رسیده. از رفتن به بسیج و کشیده شدن سمت دوستان خوب و در آخر رفتن به حوزه و شرکت در مقابله با اغتشاشگران نشون میده این شهید راه درستی رو رفته و خودش آرزوش شهادت بوده و اونقدر در این راه درخشیده (چون راه درستی بوده) که خدا هم مزد تلاشها و ایمانشو داده. فراتر از تصوره اینکه یسری وحوش بریزن سر کسی و 2 بار شکنجهاش کنن. توصیه میکنم اگه میخونید کتابو لحظهای خودتونو جای شهید بزارید که گرفتار این وحوش شده و نمیتونه فرار کنه و آخ اون لحظهای که سرشو به لبهی اون سنگ تیز میزنن... روضه حضرت علیاکبر (ع) رو برای همچین شهدایی باید گذاشت. اینکه ایشون هم شرایطی داشتن که گرفتار حیوانات انسان نما شدن و ... باید یادمون باشه آدمها یهو مثل این اشقیاء بی رحم نمیشن و حتما پروسه و جریانی بوده که اینهارو به این مرحله رسونده که قلبهاشونو سیاه کرده و به این درجه از خشونت دست زدن. در این روزهای آخرالزمان حواسمون باید به خودمون باشه... یکی از آرزوهای ما هم به سزای اعمال رسیدن این وحوشه. چه وحشی که بر سر آرمان ریختن چه وحوشی که بر سر روحالله عجمیان ریختن. دوست دارم اینها هم به سزای اعمالشون برسن. آزادی اینا دل آدمو به درد میاره که جنایت کردن و کیفر نشدن پدر نمیتونه مثل مادر شیون کنه، نمیتونه مثل مادر عزاداری کنه. پدر میریزه تو خودش و در تنهایی اشک میریزه. پدر آرمان موهاش سفید شد وقتی که آرمان شهید شد و پیکر پسرشو دید (حتی خودش اشاره کرده و همچنین دوروبری هاش). شکستن کمر پدر ینی اولادت زودتر از خودت بره پیش خدا. اولادی که دیدی قد کشیده ولی ازت میگیرنش. خدا انشاءالله صبر بده به اینا #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام.
عالی خیلی تاثیر گذار