
عالی بود
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب "عملیات احیا" نوشته محمد حکمآبادی داستان جالب و انگیزشیای از تحول یک شرکت صنعتی در حال ورشکستگی به اسم "جمکو" است. این کتاب نشون میده که چطور با تلاش و مدیریت درست، میشه یک شرکت رو که دچار مشکلات زیادی بوده نجات داد و به یک برند معتبر تبدیل کرد. "جمکو" که در تولید الکتروموتورها و ژنراتورهای صنعتی فعالیت داره، روزهایی رو گذرونده که به خاطر بیتوجهیها و مشکلات مدیریتی، دچار بحران شده بود. ولی با ورود تیم مدیریتی جدید و افراد متخصص، همه چیز تغییر کرد و این شرکت توانست به یکی از قطبهای صنعت کشور تبدیل بشه. قصه این کتاب به نوعی نشوندهندهی ظرفیتهای نهفتهای هست که توی صنایع داخلی کشورمون وجود داره. "جمکو" به نمادی از این ظرفیتها تبدیل میشه که با استفاده از دانش و فناوریهای داخلی میشه از بحرانها عبور کرد و نه تنها به نیازهای داخلی کشور پاسخ داد، بلکه در سطح جهانی هم خودشو معرفی کرد. این شرکت ابتدا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد، ولی به مرور زمان با ورود نیروهای متخصص و با انگیزه، توانست مسیر جدیدی رو شروع کنه. کتاب "عملیات احیا" فقط یه گزارش خشک از عملکرد این شرکت نیست. در واقع، این کتاب یه درس مدیریتی و الهامبخش برای همهی کارآفرینان و مدیرانی هست که میخوان کسب و کار خودشون رو از بحران نجات بدن. این کتاب میگه که چطور میتونیم با تکیه بر توانمندیهای داخلی، از بحرانها عبور کنیم و به موفقیت برسیم. همچنین در این کتاب، راهکارهایی برای توسعه و پیشرفت صنایع دانشبنیان داده میشه که میتونه برای هر مدیر یا کارآفرینی مفید باشه. اگه دنبال یه داستان انگیزشی هستید که به شما نشون بده چطور میشه از شکستها عبور کرد و به موفقیت رسید، "عملیات احیا" رو حتماً بخونید. این کتاب نه تنها شما رو با رمز و رازهای موفقیت در صنعت آشنا میکنه، بلکه دیدگاه شما رو نسبت به توانمندیهای داخلی کشور تغییر میده و بهتون انگیزه میده تا برای پیشرفت و آبادانی کشور خودتون تلاش کنید. نوشته شده برای چالش مرورنویسی فراکتاب.
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب "عملیات احیا" روایتی خواندنی از تولدی دوباره در دل صنعت ایرانه. محمد حکمآبادی در این کتاب، داستان یک تحول بزرگ را به تصویر میکشد؛ داستانی از یک شرکت رو به زوال به نام "جمکو" که با همت و تدبیر، از گرداب نابودی نجات یافته و به قلههای افتخار دست پیدا میکند. "جمکو"، با تولید الکتروموتورها و ژنراتورهای بزرگ صنعتی، نقش مهمی در خودکفایی کشور ایفا میکند و این کتاب، به پاس قدردانی از تلاشهای کارکنان و مدیران این شرکت، نوشته شده است. "جمکو"، به عنوان نمادی از پتانسیلهای نهفته در صنایع داخلی در این کتاب نام برده میشه که سالها درگیر مشکلات مدیریتی و بیتوجهیها بود و هر روز بیشتر از قبل به ورشکستگی نزدیک میشد. اما با ورود نیروهای متخصص و مدیریتی کارآمد و با انگیزه، این شرکت جان تازهای گرفت و توانست با تولید محصولات باکیفیت و رقابتپذیر، نام خود را در عرصه جهانی مطرح کند. این کتاب نشون میده که چطور میشه با استفاده از دانش و فناوری، یه شرکت ورشکسته رو به یه برند معتبر تبدیل کرد. "عملیات احیا" صرفاً یک گزارش عملکرد یا یه داستان خشک و بیروح نیست؛ بلکه مجموعهای از درسهای مدیریتی و الهامبخش است که به ما میآموزد چگونه میتوان با تکیه بر توان داخلی، از بحرانها عبور کرد و به موفقیت رسید. این کتاب، با بررسی چالشها و فرصتهای پیش روی "جمکو"، راهکارهایی عملی برای توسعه و پیشرفت صنایع دانشبنیان ارائه میدهد و به مدیران و کارآفرینان کمک میکنه تا با الگوبرداری از تجربههای "جمکو"، کسب و کار خودشون رو رونق ببخشن. اگر به دنبال داستانی هستید که شما را به تلاش و امیدواری دعوت کند، اگر میخواهید با رمز و رازهای موفقیت در عرصه تولید آشنا شوید، و اگر به سرنوشت صنایع ایران اهمیت میدهید، "عملیات احیا" را از دست ندهید. این کتاب، نه تنها شما را سرگرم میکند، بلکه دیدگاهتان را نسبت به ظرفیتهای کشور عزیزمان تغییر خواهد داد و به شما انگیزه میده تا برای آبادانی ایران تلاش کنید. نوشته شده برای چالش مرورنویسی فراکتاب.
روایت امیدبخشی بود، در هر افتخاری که از این شرکت خواندم، حس غرور گرفتم
همیشه وجود دارند کسانی که می گویند «نمی شود»، «ما نمی توانیم»، «مگر امکان دارد ما بهتر از خارجی ها بلد باشیم؟». به خصوص در بدنهٔ برخی از مسئولین کشور ما، این دیدگاه های حقیرانه و ناشی از ضعف درونی و روحی وجود دارد. اما مهندس رستمی و بسیاری از دوستانش در کارخانه جمکو، گفتند «میشود» گفتند «می توانیم» و توانستند! آنقدر پیشرفت کردند که از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان الکتروموتور در کشور و آسیا شدند و حتی از برخی قدرت های اروپایی هم جلو زدند! سرنوشت پیشرفت شان را در «عملیات احیا» بخوانید!
کتاب عملیات احیا ، روایت نجات یک مجموعه تولیدی دانش بنیان و پیشرفت و اوج گرفتن این مجموعه . از خوندن این کتاب لذت بردم . روایت اول از زبان یکی از افرادی بود که سال ها در این مجموعه کار کرده بود و در چند صفحه شرایط رو توضیح میداد که چطور حقوق ها پرداخت نمیشد و بعضی اخراج میشدن و بعضی خودشون میرفتن ، این روایت کوتاه بود اما چه قدر وحشتناک و وقتی آدم فکر بکنه که این اتفاق زیاد دور و اطراف ما اتفاق می افته خیلی دردناکه . از روایت بعد مدیر جدید وارد میشه و روح و انرژی جدیدی به همراه خودش میاره ، اما چیزی که خیلی نظرم رو جلب کرد این بود که چه طور میشه بعضی آدم ها انقدر زحمت کش و با ایمان و با انرژی باشن و برخی دیگه انقدر نون بقیه رو اجرا کنن ، خون کارگر های بیچاره و خانواده شون رو توی شیشه کنن و میلیاردی به جیب خودشون برسن. در روایت های دیگه با سختی های کار آشنا میشیم و همچنین پیشرفت های مجموعه که کنار هم و گام به گام حرکت میکنن . روحیه جالبی که در کتاب بود و طرز فکرشون و به خصوص اینکه تلاش میکردن کرامت انسانی رو حفظ کنن و طرح هایی که در راستاش اجرا میکردن به نظرم خیلی جدید و قابل تحسین بود . یک بخش جالب دیگه از کتاب که البته کوتاه بود ، زندگی در کشور دیگه بود که به نظرم خوندن این بخش کمک میکنه آدم واقع نگر بشه و قدر زندگیش رو بدونه وقتی کتاب های مربوط به تولید داخل و شرکت های دانش بنیان از جمله این کتاب رو میخونم یه حس امید و انگیزه واقع نگرانه ای رو حس میکنم و اینکه چه قدر حس انزجار به کالای خارجی پیدا کردم اون هم وقتی که جنس ایرانی با کیفیتش رو میشه پیدا کرد . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
عملیات احیا؛ روایتی از امید که در دل تاریکی شکوفه میدهد مقدمه «عملیات احیا» از آن کتابهایی است که وقتی شروع به خواندنش میکنی، نمیتوانی آن را زمین بگذاری. محمد حکمآبادی با نثری روان و داستانی که با واقعیت گره خورده، از شکلگیری یک مجموعه دانشبنیان در ایران میگوید؛ از فراز و نشیبهایش، از موانعی که بر سر راهش قرار گرفته، و از روحیه تسلیمناپذیری که اعضای این مجموعه برای رسیدن به قلههای دانش و فناوری از خود نشان میدهند. این کتاب بیشتر از آنکه صرفاً داستان باشد، یک دعوتنامه است؛ دعوتی برای باور کردن توانمندیهای خودمان، حتی در دشوارترین شرایط. تجربه شخصی من این کتاب را از روی توصیه یکی از دوستانم انتخاب کردم که آن را "الهامبخشترین کتابی که تا حالا خواندهام" نامیده بود. راستش با کمی تردید شروع به خواندنش کردم، اما خیلی زود شیفته داستان شدم. برایم جالب بود که کتاب، روایت زندگی آدمهایی عادی را به تصویر میکشد که با ایدهها و رویاهای بزرگشان، مسیرهای غیرممکن را ممکن کردهاند. وقتی به جایی رسیدم که نویسنده درباره تأسیس اولین بخش تحقیقاتی مجموعه صحبت میکند و با چه سختیهایی روبهرو بودند، ناخودآگاه حس احترام عمیقی نسبت به آنها پیدا کردم. نقد و بررسی یکی از جذابیتهای کتاب، نحوه روایت نویسنده است. محمد حکمآبادی داستان را مثل یک دوست تعریف میکند، نه یک معلم یا کارشناس. او سعی نمیکند پیچیدگیهای فنی را به زور به خواننده تحمیل کند، بلکه بیشتر روی روحیه اعضای تیم و مبارزهشان با مشکلات تمرکز دارد. به عنوان مثال، در بخشی از کتاب آمده است: "گاهی تنها چیزی که برای پیشرفت نیاز داری، کمی ایمان و خیلی تلاش است. نه حمایتهای خارجی معجزه میکند، نه شرایط ایدهآل؛ فقط باید از جایی که هستی شروع کنی." با این حال، شاید گاهی اطلاعات فنی یا اصطلاحات تخصصی اندکی کتاب را برای خوانندگانی که خیلی با حوزه فناوری آشنا نیستند، دشوار کند. اما این موضوع در برابر پیام کلی کتاب که پر از انگیزه و امید است، زیاد به چشم نمیآید. جمعبندی وقتی کتاب را بستم، به زندگی و تصمیمهایم از زاویهای جدید نگاه کردم. این کتاب به من یاد داد که هیچ مانعی به اندازه تردیدها و ترسهای خودمان بزرگ نیست. «عملیات احیا» را به همه کسانی که دنبال الهام و انگیزه برای حرکت به سمت اهدافشان هستند، توصیه میکنم. "این متن را برای #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب نوشتم."
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب در کشور ایران وقتی در اخبار تلویزیون یا در سایت های اینترنتی می خوانیم که بار دیگر دانشمندان ایرانی به فلان قابلیت، توانایی، تکنولوژی یا علم دست پیدا کرده اند دچار هیجان می شویم و از خوشی لبریز که ایران، ایرانی که یک روز حتی نمی توانست سیم خاردار بسازد امروز به جایی رسیده که می باید و فناوری الکتروموتور را از آن خود می کند و هم ردیف کشورهای آلمان و برزیل می شود. حال این شنیده ها و این اخبار کوتاه خوش را بیایید در کتابی مخصوص به این موضوع بخوانید تا ببینید اگر قرار باشد به علمی دست پیدا کنیم و اینطوری خوشحال شویم چه مسیری باید طی شود، چه مشکلاتی قرار است سد راه قرار بگیرد و چطوری باید جلوی این مشکلات که گاهی عمدی سبز می شوند وایساد و آنها را از سر راه برداشت. شرکت یا کارخانه ی جمکو با 60 میلیارد بدهی که حتی در باور ما آنقدری که باید نمی گنجد قرار نبود الکتروموتوری بسازد. همین که می توانستند از زیر بار بدهی خارج شوند خودش هنر بود دیگر چه برسد به سود رسیدن و تولید. قرار بود با دست اندازی های یسری از اطرافیان و سودجوهای فرصت طلب این کارخانه با آن هدف روشن بشود آن شاه ماهی خوشگلی که صیدش می توانست برای خیلی ها سود چندین سال را فراهم کند اما بازهم خدا به ما و به آنها ثابت کرد که از تو حرکت و از من برکت و من شما را تنها نمیگذارم اگر به من ایمان داشته باشید و دست روی زانوی خودتان بگذارید و بلند شید. کتاب از آن کتاب هایی است که برای دانشجویان مهندسی و حتی کسانی که می خواهند شروع به کسب و کار کنند مفید است. فکر کنید شما کتاب استاد را که در مورد شهید شهریاری است می خوانید یا خوانده اید و حال با خواندن این کتاب آن جرقه زده شده را به جوش و خروش درمیاورید. پس چرا نمی خوانید؟ بخشی از کتاب: نقش مردم هم در حرکت قطار پیشرفت کمتر از تولیدکننده نیست. خاطرات «معجزۀ اقتصادی ژاپن» که در دنیا معروف است را میخواندم. مردم ژاپن در آن دوره چوب کف پایشان میگذاشتند و با نخ میبستند؛ ولی کفش خارجی نمیخریدند. مردم آمریکا هم سالها قبل، وقتی تازه از استعمار انگلیس درآمده بودند، جعبههای چای انگلیس را از روی عرشۀ کشتی به دریا انداختند. نهضتهای مردمی در آمریکا راه افتاد که کالای خارجی نخرند. آنقدر به کالای آمریکایی تعصب پیدا کردند که شعار اول سیاستمدارانشان شد. سیرۀ علما هم همین است. آیتاللّٰه مرعشی نجفی دکمۀ پارچهای به لباسش بسته بود. میگفت: «چون در محدودۀ اسلام تولید دکمه پلاستیکی نداریم، من با همین پارچهها لباسم رو محکم میکنم.» چند سال است که کشور ما در تولید علم، جزو ده کشور اول دنیاست. یک روز بچههای کارخانه پرسیدند: «پس چرا این علم تو سفرۀ مردم اثر نداره؟» منکر مشکلات اقتصادی نیستم؛ اما گفتم: «ما توی این چهل و چهار سال، تونستیم به قلههای علم برسیم؛ اما علم توی چرخۀ تولید وارد نشده. فناورانه نشده. اگر علم به محصول برسه، تولید رونق میگیره و مشکلات اقتصادی تا حد زیادی حل میشه.» این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام.
کتاب خوبی بود... راز سروپاگرفتن مجدّد یک مجموعه عظیم تولیدی...
کتاب عملیات احیا pdf رایگان رو چطوری دانلود کنم؟ چند دقیقه ای رایگان خوندم اما زودی بسته شد و میگه بخر
بسیار عالی بود
کتابی فوق العاده عالی. جذاب و عملیاتی و پرانرژی برای صنعتگران
میتونم بگم صفحه به صفحه کتاب امید تزریق میکنه به روح آدم. خیلی از خواندن کتاب لذت بردم.
عالی و بدون هیچ اغراقی ، تکنولوژی و فناوری را آنچنان برای خواننده زیبا و روان کرده بود که جای هیچ ابهامی نگذاشته و او را ترغیب میکرد که مشتاق خواندن بقیه داستان شود . من که خیلی به دلم نشست .
عالی بود. برای افرادی که میخوان کارآفرینی کنند یا مدیر یک مجموعه هستند خیلی مفیده. داستان هم هست، پس به درد همه علاقمندان به روایت و داستان و قصه هم میخوره. در حقیقت یک قصهی دانشبنیان هست که جذابه. نشون میده میشه کار کرد. میشه بلند شد.