
بی نظیر بود. خیلی ننه علی سرگذشت سختی داشته بسیار دلم برایش کباب شده
روایتی جالب و با بیان احساسات عالی و اینکه بسیار آموزنده و با خوندن این کتاب قدر داشته های زندگیمو بهتر میدونم و با خوندن سختی های این مادر بزرگوار درس صبر رو یاد میگیرم و به این نتیجه میرسم شاید سختی زیاد باشه ولی با صبر و تأمل نتیجه بسیار زیبایی در انتها خواهیم داشت .
واقعاااااا عالی بود این کتاب
پیشنهاد میکنم کتاب رو بخونید خیلی زیباست که دو فرزند شهید رو اینجوری با احترام به پدر تربیت کنی....
واقعا خداوند به بعضی ها ظرفیت وجودی مضاعفی عطا کرده است من جمله مادر بزگوار شهیدان شاه آبادی .... خدایا مارو در راه شهیدان اسلام استوار بدار
عالی و بسیار غم انگیز واقع صبر عجیبی داشتن
چه غمی داشت این کتاب 😔😔😔
بسم الله الرحمن الرحیم کتاب قصه ننه علی ، روایت زندگی بانو زهرا همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی کتاب قصهای است عجیب قصه ای عجیب از زندگی زهرا خانم که شروع کتاب شما رو به وقتی میبره که شوهرشون ایشون رو بدون چادر و ... از خونه بیرون میکنند و ایشون راه به جایی ندارند ... مادری که دو شهید را تحویل این انقلاب میدهد و خود با صبر ستودنیشان انقلابی دیگر را رقم میزنند واقعیتش در اوایل داستان و کتاب تا اواسط آن این صبوری را تشویق و ستایش میکردم اما هر چه به آخر کتاب نزدیک تر میشدم متوجه شدم این حجم از مهر و محبت و گذشت بیش از صبر است و واقعا این بانو از آنچه که باید خیلی بیشتر صبوری به خرج دادند و قطعا اجر این صبر را در راه آرمانهاشون دیدند... نکتهای از این کتاب که توجه من رو جلب کرد این بود که کاملا به ارزش ها و اصول اسلام این خانم پایبند بودند و اهل تلافی کردن و این جریانات نبودند بلکه رضایت همسرشون جزء مهم ترین اصول زندگیشان بود.. دومین نکته لقمه حلال بود که زهرا خانم با اون عزیزانشون رو پرورش دادند ... بله شما در این کتاب شاهد یک روایت جدید از مادر دو شهید هستید کتابی که شروع کردن آن با میل شما است اما زمین گذاشتن آن دیگر با سختی خو گرفته است جهت پودر کردن توهمات ذهنی فردی مثل من انگار بود :) از آن داستان هایی است که خیلی کم در دفاع مقدس نقل شده است و نویسنده ای قدرت نزدیکی به این موضوع را نداشته اند... مادری که با چنگ و دندان دو شهیدش را بزرگ کرد و در راه آرمان های اسلام فدا کرد بدون همراه و تنها ... و این جمله را که بارها شنیده ایم که از دامن زن است که مرد به معراج میرود و اینجا این مادر بود که شد وسیله ای برای به معراج رسیدن دو عزیزش واقعیتش بعد از مطالعه کتاب غم عجیبی روی قلبم سنگینی کرد و وقتی به این فکر میکنم که زهرا خانوم همه این داستان رو زندگی کردند بر ناراحتی و غصه دلم افزوده میشه ... گاهی اشک ریختم و گاهی در حیرت کامل فرو رفتم آخر کتاب که زهرا خانم همسرشون رو حلال کردند اوج شکوه بود و بس حقیقتا به طور کامل دیدم که خداوند با صابران است ... ولی واقعا چطور میشود که یک بانو بتواند این حجم از گذشت را در وجودش داشته باشد ؟! صبر ؟ نه صبر و گذشت در مقابل این بانو کم میآوردند و واژه های ضعیفی هستند.. مقاومت و مقاومت و مقاومت و خانم بودن ایشان به تمام معنا چقدر زیبا واژه عشق و تلاش را به تصویر کشیدند کسی که حاضر نشد دستش جلوی کسی دراز باشد و خود کلفتی خانه دیگران را کرد ... واقعیت بعد از این کتاب نیاز دارم در سکوت فراوان فرو برم و فکر کنم به خودم به سختی های زندگیم و ... میشود در دل تمام سختیها فرزند شهید تربیت کرد و این برای بنده خیلی قابل ملاحظه بود #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
یکی از بچه های بسیج صدایم زد. بعد از کلی مقدمه چینی گفت: «حاج خانوم! حقیقتش می خواستم درباره موضوع مهمی با شما صحبت کنم.» - گفتم علی شهید شده؟! نمی خواد از من مخفی کنی. ده روزه خبر دارم، من مادرم. بچه گرسنه میشه مادر می فهمه؛ علی شهید شده توقع داری من نفهمم؟! چطور میشه قلب بچه ی آدم از کار بیفته و مادر متوجه نشه؟! نفس راحتی کشید و گفت: «خدا خیرت بده حاج خانوم! کار ما رو راحت کردی ازکتاب قصه ننه علی
واقعا دیگه اواخر کتاب داشت جیگرم آتش میگرفت .... واقعا ایمان و صبر این مادر شهید بزرگوار ستودنی بود .
یکی از بهترین کتاب هایی بود که از مادر شهدا خوندم.... ما فکر میکنیم زندگی ما سخته الان ولی وقتی این کتاب بخونیم میفهمیم سختی ما در قبال ننه علی مثل قطره ای در برابر دریاست، و چقدرررر کوه صبر این خانووم... خدا صبر این چنینی و فرزندان این چنینی در راه خودت نصیب ما بگردان🤲
عالی عالی عالی ... نگارش کتاب خیلی خوب و دلنشین بود. زندگی مادر شهید خیلی جگرسوز بود. با خواندنش تا چند روز با هر بار یاداوری کتاب غصه عجیبی من رو میگرفت. مخصوصا آخر کتاب به تصمیمی که گرفته بود و بخشش بزرگوارانه اش غبطه خوردم. این کتاب باعث شد مشکلات زندگی تو چشمم خیلی کوچیکه و حقیر بشه.
بسیار کتاب جریان سازی هست ،مادری با گذشت و صبور و تربیت بی نظیر فرزنذانش
خالصانه و بدون ریا
ننه علی،زنی بسیار دلسوز بوده که باوجود کتک های همسرش،طلاق نگرفته ودرست بچه تربیت کرده
عالی بود 😭
از دامن زن مرد به معراج رود... بر دامن پاک مادران شهدا صلوات
شهادت دو مرحله دارد اولی شهید میشود و به جهان باقی ملحق خواهد شد ولی دومی مرحله شهید شدن آغاز حیات است در جهان پیرامون فلسفه شهادت این دو مرحله است و اندک شهیدی به مرحله دوم قدم میگذارد.
این داستان برای من دهه هشتادی که یک درصد سختی های این مادر روهم نچشیدم، بسیار منقلب کننده بود...
زهرا خانم مادرشهیدان امیر و علی شاه آبادی واقعا زن صبور و فهمیده ای بودند. خیلی درزندگی سختی کشیدند.سختی هایی که وقتی با سختی های زندگی خودم و اطرافیانم مقایسه اش میکنم اصلا سختی های ما مقابل سختی های ایشون مثل قطره دربرابر دریاست. خیلی حرفه که از ترس ابروی پدرومادر وبعدهم درکنار فرزندان نبودن این همه سختی رو به جون خریدن. کتک های همسرشون،شب از خونه بیرون کردنشون، اتوی داغ که به بازوشون زدن و زخم زبونهایی که میزدن به ایشونومیگفتند توپسرای منوکشتی و در اخر هم ضربه ی اخرشونوزدن با هوو اوردن برای ایشون. واقعا صبر عجیبی داشتند این بانو. خیلی میشه ازشون درس گرفت.خصوصا توی این دوره زمونه که با یک بالاچشمت ابروگفتن زندگیهاازهم میپاشه. خدا بهشون اجر بده و دراخرت درکنار دوپسرشون دربهشت خستگی این زندگی پراز سختی رو به درکنند ان شاء الله🌷🌷🌷