کتاب مهمان نیمه شب نوشته هدر گودنکاف یک رمان جنایی، معمایی و هیجان انگیز هست . داستان مهمان نیمه شب سه روایت داره ، یک روایت از گذشته در آگوست سال دو هزار ، یک روایت از زمان حال ، یک روایت مبهم . روایت گذشته داستان یک حادثه و جنایت هست که در سال دو هزار اتفاق افتاده و نویسنده هیجان انگیز روایتش میکنه که انگار همین الان داره جلوی خواننده کتاب اتفاق می افته و هیجان انگیزه. روایت حال درباره نویسنده ای به نام وایلی لارک هست که به به یک خانه ای مزرعه ای متروک اومده جایی که در گذشته در اون قتل اتفاق افتاده و یک دختر بچه گم شده . حالا در یک شب طوفانی، وایلی یک پسر بچه در وضعیت عجیب ، بد و در حال خون ریزی پیدا میکنه . روایت مبهم کتاب درباره یک دختر بچه و مادرش هست که در شرایط خیلی بدی زندگی میکنن . داستان کتاب جلو میره تا هر سه روایت به هم می‌رسند من کتاب رو به خاطر جنایی بودن و طرح جالب کتاب و توضیحات جالبش انتخاب کردم ، هیجان خوبی داشت به نظرم گاهی اوقات واقعا میتونست اون حس خاص هیجان رو به مخاطب خودش منتقل کنه اما ممکنه خواننده کتاب از به جایی به بعد به خصوص اواسط یا اواخر کتاب متوجه پاسخ معما ها بشه. یک موضوع در رابطه با چند بخش از کتاب این هست که کمی دلخراش و شاید کمی آزار دهنده باشه به هر حال اعمال رذالت بار یک نفر میتونه خیلی اذیت کننده باشه . در کل به نظرم این کتاب برای بزرگسال مناسب تره تا نوجوان . نکته دیگه درباره کتاب این هست که اولش شلید یکم خوندن سخت باشه : اسم ها ، مکان ها ، زمان و .... در آخر به نظرم کتاب مهمان نیمه شب هیجان بالایی رو در برخی صحنه ها داره، روایت در سه زمان باعث شده جالب تر باشه اما معما ها ممکنه زود تر از وقت آشکار بشه و کمی کتاب ممکنه آزار دهنده باشه . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب