
کتاب آنی شرلی در گرین گیبلز نوشته لوسی ام مونتگمری، کتابی سرشار از زیبایی ، احساس و زندگی. انی شرلی دختر یتیم پر از احساسی که به فرزند خواندگی قبول میشه اما به اشتباه ، و حالا ماریلا و متیو کاتبرت ، خواهر و برادر کم حرف اما مهربان و پر تلاش کتاب با چالش های جدیدی رو به رو میشن . زندگی انی در گرین گیبلز همراه با فراز و فرود های جالبی هست ، کسانی که نمی خوان دختر یتیم ، لاغر، موقرمز و کک مکی خوانواده کاتبرت رو بپذیرن و مزرعه و خانواده ای که آنی با تمام وجود عاشقشه . بیان کتاب بسیار روان و شیرینه ،کتابی که به زندگی زیبا نگاه میکنه ، داستان مدرسه ، دوستی و رقابت بین بچه ها . این کتاب و شخص انی طرز نگاه خاصی به همه چیز دارن یک نگاه زیبا ، عمیق و پر از زندگی ، انگار یک جور نگاه کردن به نیمه پر لیوان اما به صورت شاعرانه است ، جملات این کتاب خاص هستن . شخصیت آنی علاوه بر پر احساس و شاعرانه بودن ، ویژگی های خاص دیگه هم داره مثلا خیلی سرسخته و تاب آوری بالایی داره، قوه تخیل خیلی بالایی داره و به داستان ها علاقه منده . داستان دوستی آنی با دایانا هم از دیگر نقاط جالب کتاب هست ، دو دختر بچه که همدیگر رو میبینن و تصمیم میگیرن همیشه بهترین دوست های هم باشن و پای تصمیم شون باقی می مونن. مردم اونلی هم با خوب و بد هاشون قصه های خودشون رو دارن ، مردمی که قلب مهربونی دارن اما عیب های خاص خودشون رو هم دارن ، مثل ایراد گرفتن و سرک کشیدن در زندگی دیگران . جلد های بعدی این مجموعه هم خواندنی و دوستداشتنی هستن روایت های ، مدرسه ، دوستی ، شغل، عشق ، ازدواج و .... اما من شخصا تا جلد پنجم کتاب رو پسندیدم و با بقیه اش نتونستم ارتباط برقرار کنم. این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب