صفحات کتاب

کنگره

دیویی

کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

<p><strong>کتاب چنین گفت زرتشت</strong> با عنوان فرعی کتابی برای همه کس و هیچ کس نوشته ی فردریش نیچه و ترجمه ی مسعود انصاری می باشد و توسط انتشارات جامی منتشر شده است.</p>
<ul>
<li><a href="#h_26711834313791720966313141">معرفی کتاب چنین گفت زرتشت</a></li>
<li><a href="#h_81700456415221720966318896">خلاصه کتاب چنین گفت زرتشت</a></li>
<li><a href="#h_36685994917501720966326828">خرید کتاب چنین گفت زرتشت</a></li>
<li><a href="#h_79838144220091720966340984">دانلود کتاب چنین گفت زرتشت</a></li>
</ul>
<h2 id="h_26711834313791720966313141">معرفی کتاب چنین گفت زرتشت</h2>
<p>مترجم کتاب می نویسد: همان طور که در &laquo;عیسی فرزند انسان&raquo; اثر جبران خلیل اشاره کردم: &laquo;با این که درد و احساس دو درخت رُسته از یک خاک اند... امّا برخی از آثار جبران را باید لذّت برد و فهمید و برخی دیگر را فهمید و لذّت برد&raquo; امّا اینک ناگزیر باید بگویم، <strong>کتاب چنین گفت زرتشت نیچه</strong> را هم باید فهمید و لذّت برد و هم لذّت برد و فهمید و چه بسیار اندک شمارند کتاب هایی که چنین ویژگی ای را یکجا در خود دارند.<br><strong>چنین گفت زرتشت کتاب</strong>ی است که از نیچه &laquo;شاعری فیلسوف&raquo; یا &laquo;فیلسوفی ادیب&raquo; ساخته است. نیچه در این کتاب، در هنرآفرینی و آفرینش هنری بسیار استاد و چیره است، آمیخته با نوعی روانشناسی قابل تحسین، مؤثّر، مردافکن تا آنجا که در عمق جانِ هر کس اثر می نهد، اینجاست که معنای عبارتِ &laquo;کتابی برای همه کس و هیچ کس&raquo; به درستی قابل فهم است، زرتشت چنان سخنانِ پیشگویانه خویش را در قالبی از تمثیل فرو می ریزد که هر خواننده از جام معنای آن جرعه ای تواند نوشید.</p>
<h2 id="h_81700456415221720966318896">خلاصه کتاب چنین گفت زرتشت</h2>
<p>نیچه طرح <strong>کتابِ چنین گفت زرتشت</strong> را پس از آن ریخت که اندیشه بازگشتِ جاودانه سخت در او مؤثر افتاد، آن هم چشم دوخته به ارائه تصویری از آن، چنان که خود می اندیشید، از زبان پیامبر ایرانی و در سال 1883 م. دو بخشِ نخستینِ آن به طبع رسید، سوّمین بخش آن که در حقیقت بیانِ اندیشه بازگشت جاودانه اوست در سال 1884 م. و چهارمین بخشِ آن در سال 1885 م. نشر یافت.<br>عناوین چهار بخش <strong>کتاب چنین گفت زرتشت</strong> به شرح زیر است:<br>کتاب اول: گفتار زرتشت؛ یگردیسی در سه مرحله، منا بر فضیلت، بازخواست دلباختگان سرای دیگر، خواردارندگانِ تن و ...<br>کتاب دوم: کودک آینه به دست، در جزیره های نیک بختی، مهرورزان، کشیشان، &nbsp; &nbsp; فاضلان، فرومایگان و ...<br>کتاب سوم: سرگشته، شهود و معمّا، شادمانی ناخواسته، پیش از برآمدنِ خورشید، فضیلتِ خواردارنده، &nbsp; &nbsp; بر کوهِ زیتون و ...<br>کتاب چهارم: انفاقِ انگبین، فریادخواهی، گفتگو با شاهان، زالو، جادوگر و ...</p>
<h2 id="h_36685994917501720966326828">خرید کتاب چنین گفت زرتشت</h2>
<p>نسخه ی چاپی <strong>کتاب چنین گفت زرتشت</strong> را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.</p>
<h2 id="h_60769505416361720966322902">برشی از متن کتاب</h2>
<p>مردمانی را دیده ام که همه چیز را از دست داده اند، امّا یک چیز دارند زیاده از آنچه باید.<br>مردمند، امّا گویی چشمی بزرگ، دهانی گشاده، شکمی فربه یا بزرگْ عضوی دیگرند، نه جز آن. اینان ناتوانانِ واپس زده اند.<br>چون از تنهایی خود بازگشتم تا برای نخستین بار از این پُلِ بزرگ بگذرم، به شگفت آمده ام و آنچه را می بینم باور نمی کنم. پس از درنگِ بسیار گفتم: این گوش است، گوشی بزرگ، به قامتِ یک انسان. چون دقیق تر نظرکردم. آن سویش برایم چیزی خُرد نمایان شد که همواره می جنبید. بسی بی مقدار. و سزاوار دلسوزی.<br>زیرا آن گوشِ بزرگ بر ساقه ای باریک استوار بود، بر آدمی.<br>اگر تو نیز در آن خیره می شدی بالایش، چهره ای را می دیدی ترشروی و عبوس از رشک. و روانی خُرد را که می خواست بیاساید و بر آن ساقه به خود می لرزید.<br>مردم به من گفتند: این گوش تنها یک کس نیست. بلکه مردی بزرگ یا از نابغه های روزگار است.<br>امّا من آن هنگام که مردم از مردانِ بزرگ سخن می گفتند، گفته هایشان را باور نکرده ام و عقیده خود را نگاه داشته ام، این عقیده را که: او ناتوان و واپس داشته شده است، چرا که از هر چیزی اندکی و از یک چیز بسیار دارد.<br>وقتی زرتشت به آن کوژپشت که نماینده ناتوانان بود، چنین گفت، رو به پیروانش کرد و با ترشرویی گفت:<br>به راستی که من در میانِ مردم چنان راه می سپارم که گویی میانِ دست و پا و اعضای گسسته از تنشان گام می زنم. این هولناک ترین چیزی است که می بینم. زیرا اندام هایی از هم گسسته می بینم، همچون بازماندگانِ کارزاری هولناک.<br>چون از حال می گریزم و نیم نگاهی به گذشته می اندازم باز چنان صحنه ای را می بینم. آنجا نیز تن پاره ها و اندام و رخدادهای هولناک جلب نظر می کنند، امّا کجایند آدمی زادگان.</p>
<h2 id="h_90694861818931720966334860">تفسیر کتاب چنین گفت زرتشت</h2>
<p>همه آرمان های زرتشت در &laquo;انسان برتر&raquo; و سرانجام در اندیشه &laquo;بازگشت تکرارپذیر و جاودانه&raquo; فرا ـ هم ـ می آیند. انسانِ برتر، امّا ـ به گمانِ من ـ انسان. کسی که مردانه جرأت زیستن دارد. مطمئن به دیگران. معتمد به بخت. به جای شهوت پرستی و قدرت خواهی و خودستانی، واژگانِ نیکویی دیگر می نهد، امّا زمینی. اصلاً او شیفته زمین است، شیفته خویش، شیفته زندگی خویش، به جای خویش، فدای دیگران.<br>ما را باور این نیست که انسانِ آرمانیِ زرتشت همواره ـ بی&rlm;خدایْ ـ زیستن می خواهد، بلکه باور و برداشتِ ما این است که انسان برترِ نیچه رها از قید و بندِ خدای افلاطونیِ مسیحیت، الوهیت راستین را می جوید، چنان که اقبال می گوید: &laquo;او به لا درماند و تا اِلاّ نرفت...&raquo;.<br>نیچه در آنجا که به تعدیل اخلاق نظر دارد، در مقام دعوتِ به زمینی شدن، زمینی امّا معتدل، میانه، منطقی، زیرا وی دشمنانِ آموزه های زرتشت را &laquo;واپسین انسان&raquo; می خواند، زن باره، تباهی خواه، هوس باز...<br>بسی خامی است چنین پنداشتن که زرتشت از انسانِ برتر و انسانی که می خواهد بر انسانیّت خود فایق آید نوعی دگرگونی و دگرگریزی را مراد داشته باشد، انسانی با اندک مایه ای از خِرَد هرگز نمی تواند ماهیّت انسانی را، بما هو انسانٌ تطوّرپذیر بداند. تا چه رسد به فیلسوف بزرگی همچون نیچه که خردمندترین انسان ها نیز از نبوغ او در شگفتند.<br>از این روی انسان برتر در نظرگاه نیچه ماهیّتی اسطوره ای دارد، کاملاً اسطوره ای. برای این مدّعی چه برهانی از این مُتْقن تر که زرتشت به او می آموزاند، انسان، از خویشتن فراتر نتواند رفت جز با درهم شکستن الواح دیرین، شرایعِ بدعت آمیز و سنّت های موهوم. پس انسانِ برتر در نگاهِ نیچه هدفی است برای اراده، اراده معطوف به قدرت. زرتشت هرگز دگرشدنِ تن را نمی جوید، گرچه به کنایه و مجاز چنین مضمونی در آموزه هایش بتوان یافت.</p>
<h2>درباره نیچه</h2>
<p>درباره نیچه، نابغه قرن نوزدهم، یگانه روزگارِ خویش، اندیشه ورِ صاحبْ خردِ سرکش، شاعر، ادیب، فیلسوف و به قول دکتر شریعتی افتخارِ بشریّتِ قرن 19، سخن بسیار گفته اند.<br>برخی او را فروغلتیده در مغاک خدانشناسی و الحاد می بینند و منادیِ مرگ خدای! و گروهی با عنایت به پاره ای آموزه هایش، از قبیل اراده معطوف به قدرت، رحم ستیزی، ضعیف کشی، نوآفرینی و به ویژه محور اصلیِ اندیشه نیچه، یعنی نوآفرینی انسان برتر، هر کاری را که نازی ها و دیگران در قرن بیستم ـ به انگیزه صرفِ نژادی و با این وهم که خود نژاد برترند ـ مرتکب شدند، پرورده دامن اندیشه های نیچه دانسته اند.<br>حال آن که شاید بتوان گفت حتّی یک سطر از نوشته های نیچه را هم نخوانده اند و اگر هم خوانده باشند، هیچ درنیافته اند.<br>برخی نیز مقهورِ جنبه های بسیار قویِ ادبیِ آثار نیچه شدند، آثاری گران بها، آن هم با نقش تاریخیِ مؤثّر. اینان آثار او را خدمتی به ادبیات جهانی بویژه پرورش زبان آلمانی دانسته و جنبه هنریِ آثار نیچه چنان حجابی بر چشمانِ گمانِ آنان برافکنده که فراسوی آن، اندیشه ژرف نیچه را در ابهام می بینند.</p>
<h2 id="h_79838144220091720966340984">دانلود کتاب چنین گفت زرتشت</h2>
<p><strong>کتاب چنین گفت زرتشت &nbsp;pdf </strong>و یا به عبارتی نسخه الکترونیکی آن را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.</p>
<p><img src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img2024/6/دانلود کتاب چنین گفت زرتشت.jpg" width="70%" alt="دانلود کتاب چنین گفت زرتشت" style="display: block; margin-left: auto; margin-right: auto;"></p>
<p>مشخصات <strong>کتاب چنین گفت زرتشت</strong>&nbsp;در جدول زیر آورده شده است:</p>
<table class="table table-striped">
<tbody>
<tr>
<td colspan="2"><strong>مشخصات</strong></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>ناشر:</strong></td>
<td><span>جامی</span></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>نویسنده:</strong></td>
<td><span>فردریش نیچه</span></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>مترجم:</strong></td>
<td><span>&nbsp;&nbsp;مسعود انصاری</span></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>تعداد صفحه:</strong></td>
<td>378</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>موضوع:</strong></td>
<td><span>فلسفه و منطق، الهیات و فلسفه&nbsp;</span></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>قالب:</strong></td>
<td>چاپی و الکترونیک</td>
</tr>
</tbody>
</table>
<p>&nbsp;</p>

چنین گفت زرتشت

<h2>معرفی و تاریخچه انتشارات جامی</h2>

<p><strong>انتشارات جامی</strong> که به عنوان یکی از ناشران برجسته، قدیمی و برتر کشور شناخته می شود، در سال 1369 فعالیت خود را آغاز نموده و خدمات شایانی در حوزه ادب و فرهنگ کشور ارائه کرده است.<br />
این ناشر که نام خود را از شاعر، موسیقی دان، صوفی و ادیب سده نهم هجری قمری یعنی نورالدین&zwnj; عبدالرحمن بن احمد بن محمد، مشهور به &quot;جامی&quot; برداشته است، در تلاش است تا در حوزه هایی که این شاعر پرآوازه ایرانی در آنها تخصص داشته، به فعالیت بپردازد.</p>

<p>&nbsp;</p>

<h2>موضوعات و حوزه فعالیت نشر جامی</h2>

<p>نشر جامی با وجود رسالتی که برای خود در نظر گرفته است، در حال حاضر بیشتر تمرکز خود را روی ترجمه رمان های کلاسیک گذاشته است که این مسئله را می توان به خوبی از آثار او دریافت.<br />
نشر جامی آثار خود را از نویسندگان مطرحی همچون جورج اورول، امیلی برونته، هاینریش بل، مارک تواین، شارلوت پرونته، جوجو مویز، ارنست همینگتوی، جین آستین، ویکتور هوگو، نیچه، جلال آل احمد، میلان کوندرا، اروین یالوم و... منتشر کرده است.</p>

<p>&nbsp;</p>

<h2>کتاب های انتشارات جامی</h2>

<p>از مهمترین و معروف ترین کتاب های انتشارات جامی می توان به: &laquo;قلعه حیوانات&raquo;، &laquo;رمان 1984&raquo;، &laquo;بلندی های بادگیر&raquo;، &laquo;عقاید یک دلقک&raquo;، &laquo;دختر کشیش&raquo; و... اشاره کرد.</p>

<p>&nbsp;</p>

<h2>اطلاعات تماس نشر جامی</h2>

<p>برای برقراری ارتباط با نشر جامی می توانید از طریق درگاه های زیر اقدام کنید:<br />
مدیر مسئول: حسین دهقان<br />
شماره تلفن: 66400223 | 09124126704<br />
فکس: 66400223<br />
کد پستی: 1314773811<br />
آدرس: تهران - خیابان انقلاب - خیابان دانشگاه - خیابان شهید وحید نظری - مقابل دبیرستان مفتح - پلاک 52</p>


کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی چنین گفت زرتشت