
عالی بود
عااالی بود. به قول شهید حاج قاسم سلیمانی عزیز : 《تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند》.
واقعا تاثیرگذار و ارزشمند است
عالی
داستانی زیبا با خوانشی دلنشین
کتاب خوبی بود.صبر و استقامت،ساده زیستی،وخلوص ایمان شهدا و خانواده شهدا واقعا قابل ستایش هست
به دلم نشست و دوست داشتم
نسخه ی چاپی رو دسترسی نداشتم ولی نسخه ی صوتی و صدای شیوای خانم جعفریان واقعا برام شنیدنی بود. اولش گفتم خسته کننده خواهد بود ولی هرچه بیشتر گوش می دادم ،بیشتر مجذوب محتوا می شدم و تا آخرین ثانیه رو با جان و دل گوش دادم. به امیدی که زندگی همه ی ما مانند زندگی این بزرگواران بشه
به نظر من عالی بود نویسنده احساسات قهرمان داستان رابه زیبایی بیان کرده بودمن از خوندنش لذت بردم
عاللللللییییی بود
عالی بود خیلی خوب بود
تقریظ آقا بر کتاب پاییز آمد بسم تعالی عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهرهنگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت زده میکند و فاصله نجومیشان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد. آذر1401 در مورد این کتاب، تقریظ آقا بسیار جامع و کامل است❤️ ولی باز نظرم را به اشتراک میگذارم: .کتاب بسیار لطیفی بود طراحی جلد کتاب زیاد برایم جذاب نبود، ولی محتوای آن بسیار زیبا و پرکشش و دوست داشتنی بود و تنه به تنهی کتاب هایی چون «گلستان یازدهم» میزد در کل خواندن این کتاب را به ویژه به خانمها توصیه میکنم، .
با سلام. به نظرم پاییز آمد کتاب خوبیه.میشه خاطرات زنی که در جوانی پا روی غرور خودش گذاشت از راحتی و ناز و نعمت زندگی گذشت و تسلیم ندای قلبش شد و در برابر سختی و مشکلات زندگی هیچ وقت تسلیم نشد چون عشقی که در تمام وجودش بود نمیذاشت هیچ وقت این گرما به سمت سردی رود. میشه سالیان سال، قصه فخری سادات را برای نسل های بعدی تکرار کرد و هیچ وقت این خاطرات تاریخ انقضاء ندارد.
خوب بود
این یک ستاره زیاد ☹️
کتاب پاییز آمد نوشته گلستان جعفریان( نویسنده معروف در حوزه دفاع مقدس) خاطرات همسر شهید احمد یوسفی، خانم فخرالسادات موسوی است که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این کتاب با همه کتابهای خاطرات همسران شهدایی که خوانده ام متفاوت بود. روایت کتاب از دوران کودکی خانم فخرالسادات شروع میشود و از نحوه زندگی و مدرسه رفتن و ارتباطشان با پدر و مادر گفتهاند. اینکه چقدر عزیز کرده ی بابا بودند که تا سن نوجوانی هم روی پای بابا مینشستند. در ادامه تحصیلشان و کارهایشان در سپاه و بسیج و آموزش اسلحه شناسی به بانوان گفته شده است. همانجا استارت آشنایی با شهید احمد یوسفی عزیز خورده است. نحوه خواستگاری شان برایم جالب بود. هرچه کتاب را میخواندم و جلو میرفتم به خودم میگفتم یعنی این کتاب مال دوران دهه 50 و 60 است؟ خیلی تفکرات شهید بزرگوار امروزی بود و به نوعی آن را بسیار نزدیک به تفکرات اسلامی یافتم. از کمک کردنشان در کارهای خانه تا محبتهای زیادی که به همسرشان داشتند و کمک در بچهداری و حتی پیشنهاد برگشت به کار توسط ایشان به همسرشان که واقعاً برایم مایه تعجب و خوشحالی بود. خیلی از شهدا وقتی از خاطراتشان مینویسند در کتابهایشان خیلی کم به این موارد اشاره شده اس.ت حالا یا تعمدی در کار است یا اینکه راوی این کتاب نخواسته خیلی چیزها را محرمانه نگه دارد و واقعاً قصد معرفی کامل همسر شهید شان را داشتند. با این کتاب خیلی گریه کردم و وقتی شهید احمد یوسفی به شهادت رسیدند همراه با خواندن خاطرات همسر شهید دلم پر از غصه شد. به نظر من از این کتاب خیلی میشود درس گرفت خصوصا برای کسانی که آرزوی شهادت دارند خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنم. روایتی داریم که من نقل به مضمون میکنم مردی در کار خانه به زنش کمک نمیدهد مگر صدیق و شهید. یکی از رموز شهادت را در همین قسمت زندگی شهید دانستم. انشاالله شهید یوسفی عزیز و همسر فداکار و مهربان شان در پیشگاه خداوند ماجور باشند و خدا خیر کثیر به آنها عنایت کند. این مروررا برای چالش فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_ نویسی_ فراکتاب
واقعا عالی بود، اینچنین افرادی حجت رو بر ما تموم میکنند. مسولیت پذیری و هزینه دادن برای هدف بسیار پر رنگ بود
عالی😍
بسیار زیبا سختی های جنگ برای خانواده رزمنده ها را توصیف کرده بود و ما را از آوردن بهانه در کارهای سخت خجالت زده می کرد.
نسخه دیجیتال لطفا