صفحات کتاب

کنگره

دیویی

کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

<h2>معرفی کتاب آنجا که باد کوبد</h2>
<p style="text-align: justify;">کتاب &laquo;آنجا که باد کوبد&raquo;، نوشته معصومه صفایی&zwnj;راد که توسط انتشارات &laquo;کتابستان&raquo; منتشر شده، روایت سفری ده روزه به باکو پایتخت جمهوری آذربایجان است. نویسنده این کتاب که سفرنامه بوسنی او با نام &laquo;به صرف قهوه و پیتا&raquo; در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، در سفرش که مقارن با دهه محرم انجام شده، سعی کرده در حد توان تصویرهایی از عزاداری در آن منطقه را به خوانندگان خود نشان دهد، اما کتاب فقط روایت محرم باکو نیست.</p>
<p style="text-align: justify;">صفایی راد این بار هم مثل سابق از تاریخ و سیاست و هنر غافل نمانده و البته مردم آذربایجان و فرهنگشان مهم&zwnj;ترین بخش کتاب او هستند. نکته قابل&zwnj;توجه &laquo;آنجا که باد کوبد&raquo; این است که نویسنده در جای&zwnj;جای کتاب، سفرنامه&zwnj;ی خویش را با سفرنوشت ایرانیانی که در دوران قاجار در مسیر سفر حج از بادکوبه دیدن کرده بودند، همراه کرده و نظراتشان را مقابل هم قرار داده است. همچنین صفایی راد که خود سابقه مترجمی دارد، در بخشی از کتاب به سراغ الکساندر دومای فرانسوی (نویسنده مشهور کتاب&zwnj;های کنت&zwnj;مونت&zwnj;کریستو و سه&zwnj;تفنگدار) رفته و بخش&zwnj;هایی از کتاب &laquo;تأثرات سفر&raquo; او که شامل سفرنامه دوما به قفقاز بوده را به فارسی ترجمه کرده است. سفر الکساندر دوما به باکو در زمان پادشاهی فتحعلی&zwnj;شاه قاجار رخ داده که هنگام عبور، خبر عزاداری شیعیان به او می&zwnj;رسد و دوما فصلی از کتاب سفرنامه خود را به مشاهداتش از این مراسم شیعیان اختصاص داده است که خواندنش خالی از لطف نیست.</p>
<h2>گزیده کتاب آنجا که باد کوبد</h2>
<p style="text-align: justify;">لحظهٔ عبور از مرز داشتم به اسکار وایلد فکر می&zwnj;کردم که موقع ورود به آمریکا از او پرسیدند چیزی برای اعتراف داری و او گفت نبوغم! سرخوش به جواب وایلد بودم که خانم پلیس مأمور مرز که چشمانش نشان می&zwnj;داد این موقع شب بدخوابش کرده&zwnj;ایم، نگاهی به سر و وضع من کرد و گفت: نه یه آذربایجانا گلیرسن؟ نگاهم رفت به دامن پایش و دستی که دور خودش بغل کرده بود از لرزش سرما. راننده اتوبوس که با سبیل&zwnj;های از بناگوش در رفته همزمان نقش مترجم را هم ایفا می&zwnj;کرد و هرچند لحظه یکبار تذکر می&zwnj;داد خدای نکرده از آن برنامه&zwnj;ها در بساطمان نداشته باشیم، گفت: میگه برای چی به آذربایجان سفر می&zwnj;کنی؟ انتظار سوال درباره نبوغم را داشتم، ولی این یکی را نه! مگر بقیه برای چی سفر می&zwnj;کردند؟ سر برگرداندم و به بقیه اتوبوس نگاه کردم. چند قدم پیش که مهر خروج از ایران به پاسپورت&zwnj;شان نشسته بود، طبق آیینی نانوشته سریع تغییر شکل و لباس داده بودند که هدف سفر را برای خانم پلیس روشن می&zwnj;کرد. برای من اما گویا ناخوانا بود و مخدوش. تنها چیزی که آن لحظه به ذهن و زبانم رسید، این بود: برای دیدن دوستم. گذاشت بگذرم و حواسم تا آخر پی این بود که این سوال را از کس دیگری هم می&zwnj;پرسد که نپرسید. از اینکه محتویات کیفم را جلوی همه روی میز پخش&zwnj;وپلا کرده دمغم، ولی راستش با نگاه چپ&zwnj;چپی که به خاطر حجابم دارند، جرئت اعتراض ندارم. بیرون محوطه کنترل پاسپورت چشمم که به تابلوی حیدر علی&zwnj;اف خندان می&zwnj;افتد، مطمئن می&zwnj;شوم که دیگر از مرز جستم؛ این&zwnj;جا جمهوری آذربایجان است! ویزای آذربایجان واقعا آسان&zwnj;ویزا است که من در اولین تجربه تنها ویزا گرفتن راحت از پسش برمی&zwnj;آیم. ایمیل ویزا که می&zwnj;آید، یعنی همه&zwnj;چیز جدی شده. فاصلهٔ تهران-باکو با پرواز یک ساعت و نیم است و با اتوبوس طبق چیزی که می&zwnj;گفتند، اگر هشت شب از تهران راه می&zwnj;افتادم، ده صبح روز بعد باکو بودم. خب هر آدم عاقلی گزینهٔ یک ساعت و نیم را انتخاب می&zwnj;کند، مضاف بر اینکه جیب&zwnj;هایش هم با عقلش همراهی کند که متأسفانه من از این همراهی دوستانه محروم بودم! برای آخرین روز ماه ذی&zwnj;الحجه بلیط اتوبوس گرفتم که اول محرم باکو باشم. مشکل این&zwnj;جا بود که کسی از آدمی که می&zwnj;خواست به باکو سفر کند، انتظار نماز خواندن نداشت! من دقیقا در روز شروع سفرم خاله شدم و مستقیم از بخش نوزادان بیمارستان سوار اتوبوس قم-تهران شدم و نفر آخر به پای اتوبوس باکو رسیدم که تازه نماز هم می&zwnj;خواستم بخوانم.</p>

آنجا که باد کوبد

معصومه صفایی راد

<p><strong>انتشارات کتابستان معرفت</strong> در واقع یک فروشگاه اینترنتی کتاب است و مدعی است، کتاب ها را با نظم خاص و موضوع بندی برای مخاطبان و خوانندگان چیده است تا به راحتی بتوانند کتاب دلخواه خود را بیابند و به آسانی به صورت مجازی خرید کنند و کتاب را دریافت نمایند.</p>

<h2>معرفی انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>انتشارات کتابستان معرفت، علاوه بر فروش آنلاین کتاب و محصولات فرهنگی، معرفی و مشاوره در زمینه ی کتاب و اطلاع از تازه های کتاب را هم دارند. همچنین جهت رضایت مشتری بسته های مناسبتی و پیشنهادی، استفاده از تخفیف های مناسبتی نیز در نظر گرفته اند. این انتشارات باشگاه مشتریان کتابستان را نیز راه اندازی کرده و کلی برنامه های جذاب دیگر مرتبط با کتاب و کتابخوانی قرار است داشته باشد.</p>

<h2>کتاب انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>کتابهای انتشارات کتابستان معرفت را می توان این کونه معرفی کرد: این انتشارات در زمینه های مختلف اخلاقی، تاریخی، رمان و داستان و ... کتاب منتشر کرده است. در زیر بعضی از عناوین این کتاب ها را آورده ایم:<br />
کتاب آن دختر یهودی، حریر، کلاس اخلاق، تل آویو سقوط کرد، روزهای تاریک، مثل نهنگ نفس تازه می کنم، مثل بیروت بود، ایذا، جایت را من شیرین می کنم و چندین و چند کتاب دیگر که همه ی این کتاب ها را می توانید در مجموعه ی فراکتاب در قالب های مختلف چاپی، الکترونیک و صوتی بیابید.</p>

<h2>تازه های انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>تازه های نشر کتابستان معرفت در واقع تاریخ مصور ایران باستان است که در 4 جلد منتشر شده است. از دیگر تازه های این انتشارات می توان به کتاب های پیامبران از قبیل آدم، ادریس، نوح و ... اشاره کرد.<br />
این انتشارات کتاب های خود را در دسته های مختلفی چون محبوب ترین ها و پرفروش ترین ها، جدیدترین ها، رمان ایرانی و ... طبقه بندی کرده است.</p>

<h2>آدرس انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260</p>

<p>تلفن انتشارات کتابستان معرفت<br />
شماره انتشارات کتابستان معرفت: 02191010744</p>


کتابستان معرفت

تعداد صفحات نسخه دیجیتال

کتاب

تاریخ

سفرنامه

سفرنامه و عکس های باکو به همراه سفرنامه الکساندر دوما در محرم قفقاز

کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی آنجا که باد کوبد