
اگه یادت باشه در مورد تانیا، دختری که چشمهاش ضعیف بود و باید عینک میزد مرور نوشتم که آخرش مجبور شد واس دیدن آدمها و حتی بازی کردن درست و حسابی عینک بزنه حالا اینبار به سراغ یک ماجرای دیگه از تانیا میریم و اون چیزی نیست جز اینکه تانیا قصد نداره موهاشو شانه کنه و دوباره جیغ و داد میکنه که موهامو شونه نمیکنممممم. اما شونه نکردن موهاش تنها و تنها به ضرر خودشه و بس چرا که بعد از مدتی متوجه صداهای عجیب و غریب رو سر خودش میشه، صداهایی که کم کم رو به این فکر میندازه که باید یه تصمیم درست بگیره و وقتی صداها اوج میگیره میره و شونه رو برمیداره و موهاشو شونه میکنه و همونطور که از عکسها پیداست موجودات مختلفی از بین تارهای موی او بیرون میریزه و دیگه از سروصدا خبری نیست. تانیا دیگه سرووضع خوبی پیدا کرده چرا که تصمیم گرفته روزی دوبار موهاشو شونه بزنه و مرتب دیده بشه نه یه آدم هپلی و شلخته این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب