صفحات کتاب

دیویی

شابک

سال نشر

<p><strong>کتاب خمره</strong> به نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی می باشد که توسط انتشارات معین روانه بازار کتاب شده است. هوشنگ مرادی کرمانی در داستان خمره داستان بچه&zwnj;های مدرسه یک روستا را روایت می&zwnj;کند. خمره&zwnj;ای که بچه&zwnj;های مدرسه از آن آب می&zwnj;نوشند شکسته است.</p>
<ul>
<li><a href="#h_9129337262641696837435266">معرفی کتاب داستان آن خمره</a></li>
<li><a href="#h_775047784151696837445446">خلاصه کتاب خمره</a></li>
<li><a href="#h_3119939915231696837449316">برشی از کتاب خمره</a></li>
<li><a href="#h_9677380836321696837453470">خرید کتاب خمره</a></li>
</ul>
<h2 id="h_9129337262641696837435266">معرفی کتاب خمره</h2>
<p>کتاب داستان آن خُمره نوشته هوشنگ مرادی کرمانی (همان نویسنده داستان محبوب " قصه های مجید " ) است که نگارش آن در سال 1367 &nbsp;به پایان رسید و برای اولین بار در سال 1372 به چاپ رسید. داستان آن خُمره، حکایتی است شنیدنی و روایتی است ساده از مردمانی که در رنج و درد و محرومیت زندگی میکنند ولی همچنان قلب هایشان بزرگ و دست هایشان سخاوتمند است و با کمک یکدیگر زندگی را جریان می دهند. داستان آن خُمره در واقع حکایتیست ساده از یک فرهنگ غنی که روالی ساده دارد و زمانی که آن را میخوانید پیچ و خم زیادی در آن احساس نمیکنید، اتفاق شگفت انگیزی رخ نمی دهد، هیجانی به شما وارد نمیشود، توصیفات پیچیده ای ندارد و شما را دچار ترس و وحشتی نمیکند ولی با اینهمه وقتی که آن را شروع به خواندن میکنید آنچنان گرم و صمیمی است و به دل مینشیند که دوست دارید که تا آخر ادامه دهید.</p>
<p>داستان حکایت معلم جوانیست که به یکی از دورافتاده ترین روستاهای ایران منتقل میشود و از آنجایی شروع میشود که خُمره مدرسه که درواقع تنها منبع ذخیره آب است میشکند و به دلیل دور افتاده بودن روستا و نبود امکانات و راه های ارتباطی، خریدن خُمره نو ممکن نمیشود و در پی این اتفاق مشکلات زیادی برای این معلم جوان، دانش آموزان و مردم روستا به وجود می آید و برای حل این مشکل جریاناتی اتفاق می افتد که خواندنش خالی از لطف نیست .</p>
<p>نویسنده تصویری جدید از فرهنگ روستایی ارائه می&zwnj;دهد. اگر مخاطب او با این فرهنگ آشنا نباشد، متوجه شرایط و اتفاقاتی می&zwnj;شود که احتمالا در زندگی شهری خود با آن&zwnj;ها روبه&zwnj;رو نشده &zwnj;است؛ اما خواندن کتاب برای شناخت این فرهنگ و سبک زندگی بسیار مناسب است. در طول داستان مخاطب از برخوردهای اشتباه مردم روستا به ستوه می&zwnj;آید. آقای معلم هم همینطور؛ اما هرچه می&zwnj;گذرد به رفتار آن&zwnj;ها عادت می&zwnj;کنند؛ حتی آن&zwnj;ها را درک می&zwnj;کنند. تا جایی که معلم ناامید می&zwnj;شود و تصمیمات جدیدی می&zwnj;گیرد. در نهایت، بالاخره شرایط تغییر می&zwnj;کند؛ اما مخاطب می&zwnj;داند که این تغییر حقیقی نیست و در انتها افراد تغییر نمی&zwnj;کنند؛ اما او هم مثل معلم دوباره امیدوار می&zwnj;شود.</p>
<h2 id="h_775047784151696837445446">خلاصه کتاب خمره</h2>
<p>هوشنگ مرادی کرمانی در <span jsslot="" class="HALYaf zjZ1Re KKjvXb" jsname="PAiuue" role="tabpanel" id="1"><span jsslot="" class="zRhise"><span class="PkjLuf   ">خلاصه داستان خمره</span></span></span> بچه&zwnj;های مدرسه یک روستا را روایت می&zwnj;کند. خمره&zwnj;ای که بچه&zwnj;های مدرسه از آن آب می&zwnj;نوشند شکسته است و قابل استفاده نیست. مسئولان مدرسه، دانش&zwnj;آموزان و حتی اهالی در تلاش هستند تا این مشکل را برطرف کنند. در این مسیر، ماجراهایی پیش می&zwnj;آید که خواندن آن خالی از لطف به&zwnj;نظر نمی&zwnj;رسد.</p>
<p>داستان خمره، داستانی بومی درمورد مردم روستایی دورافتاده و محروم در ایران است و مدرسه&zwnj;ای که برای بچه&zwnj;های این روستا دایر شده&zwnj; است. زمستان و سرمای &zwnj;آن باعث شکستن خمره&zwnj;ی آب مدرسه شده است که از آن به عنوان آب&zwnj;خوری استفاده می&zwnj;شود و نیاز به تعمیر یا تعویض دارد. مدرسه فقط یک معلم دارد که مسئولیت همه&zwnj;ی بچه&zwnj;ها برعهده&zwnj;ی اوست. او به هر دری می&zwnj;زند تا خمره را تعمیر کند یا یک خمره&zwnj;ی جدید برای مدرسه تهیه کند؛ اما آنچه در داستان مطرح می&zwnj;شود، نتیجه&zwnj;ی این جست&zwnj;و&zwnj;جو نیست؛ بلکه اتفاقاتی است که در روند آن برای آقای معلم، بچه&zwnj;ها و اهالی روستا می&zwnj;افتد.</p>
<h2 id="h_3119939915231696837449316">برشی از متن کتاب</h2>
<p>آقا می&zwnj;گویند بابابزرگ عباسعلی، خیلی سال پیش، می&zwnj;رفته شهر. بالای آبادی که می&zwnj;رسد، دوروبرش را نگاه می&zwnj;کند و وقتی می&zwnj;بیند کسی آن دورو حوالی نیست با خیال راحت می&zwnj;نشیند زیر درخت چناری که غذا بخورد. موقعی که لقمه را می&zwnj;برده به طرف دهانش، دستش می&zwnj;لرزد و یک دانه برنج، از توی لقمه می&zwnj;افتد، و می&zwnj;رود لای سنگهایی که رویشان نشسته بوده. بابابزرگ سنگ&zwnj;ها را جابه&zwnj;جا می&zwnj;کند تا دانه برنج را پیدا کند. دانه برنج هم لج می&zwnj;کند، هی می&zwnj;خزد و می&zwnj;رود زیر سنگی دیگر. بابا همین طور سنگ&zwnj;ها را می&zwnj;کند و برمی&zwnj;دارد و به دنبال دانه برنج می&zwnj;گردد.</p>
<p>زیر لب می&zwnj;گوید: بالاخره پیدات می&zwnj;کنم. نمی&zwnj;گذارم به چنگ گنجشک&zwnj;ها و کفترهای کوهی بیفتی. القصه، با کندن و برداشتن سنگ&zwnj;ها چاله&zwnj;ای درست می&zwnj;شود به این بزرگی، عین چاه. از قضای روزگار، از ته چاه آب درمی&zwnj;آید. بابا دانه برنج را از روی آب می&zwnj;گیرد و میخورد و قاه قاه میخندد. خوشحال می&zwnj;شود که هم دانه برنج را پیدا کرده و هم به آب رسیده. به کسی هم چیزی نمی&zwnj;گوید. بعدها زمین&zwnj;های آن دور و حوالی را گندم و جو می&zwnj;کارد. با همان آبی که پیدا کرده بود، آبشان می&zwnj;دهد و صاحب ملک و باغ می&zwnj;شود.</p>
<h2>قیمت کتاب خمره</h2>
<p>برای خرید کتاب خمره به سایت و اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید و از مطالعه این کتاب لذت ببرید.</p>
<h2>کتاب ناز بالش</h2>
<p>"ناز بالش" اثری است جذاب دیگری است به قلم همین نویسنده که در آن داستانی سرگرم کننده را برای مخاطب تعریف می کند. قصه از جایی آغاز می شود که یک مرد ملبس به لباسی عجیب و غریب، جنب پیاده روی شهرکی که پیش تر روستا بوده، روی یک "ناز بالش" قرمز رنگ، چند تخم کدوتنبل قرار داده و آن ها را دانه ای هزار تومان می فروشد.</p>
<p>&nbsp;نخستین فردی که از او خرید می کند، مردی است به اسم آقا ماشاءالله و خانواده ی وی از شخصیت های فرعی داستان "ناز بالش" به حساب می آیند. شخصیت هایی که همه به نوعی با هم در ارتباط هستند و در شهرکی که قبلا شهر عدس کار خوانده می شد و حالا به آن شهرک آرزوها می گویند، دور هم گرد آمده اند تا داستان ساعت بزرگ شهر را شکل دهند.</p>
<h2 id="h_9677380836321696837453470">خرید کتاب خمره</h2>
<p>این کتاب را در سایت یا نرم افزار فراکتاب با تخفیف ویژه تهیه کنید.</p>
<p><img src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img2023/9/خرید کتاب خمره.jpg" width="70%" alt="خرید کتاب خمره" style="display: block; margin-left: auto; margin-right: auto;"></p>
<p>مشخصات <strong>کتاب خمره</strong> در جدول زیر آورده شده است:</p>
<table class="table table-striped">
<tbody>
<tr>
<td colspan="2"><strong>مشخصات</strong></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>ناشر:</strong></td>
<td>معین</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>نویسنده:</strong></td>
<td>هوشنگ مرادی کرمانی</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>تعداد صفحه:</strong></td>
<td>150</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>موضوع:</strong></td>
<td>داستان</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>قالب:</strong></td>
<td>چاپی</td>
</tr>
</tbody>
</table>
<p>&nbsp;</p>

کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی کتاب خمره