دهان نگو؛ کوه آتش فشان!

نظرات کاربران و نقد و بررسی دهان نگو؛ کوه آتش فشان!

خرید و مطالعه
نمره کلی
1 /
1.0
1
چاپی
0.0
چاپی
0.0
نظر شما چیست؟
1 نظر
User avatar
مریم ترابی فرخانی

کم گوی و گزیده‌گوی چون دُر دقیقا مصداق همین کتابه کتاب به کودکی میپردازه که برای حرف زدن عجله میکنه، برای اینکه نظرشو به بقیه انتقال بده حتی صبر نمیکنه حرف کسی که داره همون لحظه صحبت میکنه تموم بشه و بارها و بارها با پریدن تو حرف بقیه میخواد که خیلی زود حرفشو بزنه تا مبادا چیزی که میخواسته بگه یادش بره. مادرش که این وضعیت رو میبینه به پسرش توضیح میده تا بفهمه که این کار، کار اشتباهیه و نباید که به بقیه بی‌احترامی کنه و باید اول صبر کنه تا حرف بقیه تموم بشه و میتونه تو این مدت برای اینکه حرفی که میخواد بزنه رو یادش نره چیکار کنه. پسربچه کتاب ما زمانی متوجه زشتی کار خودش میشه که دقیقا کاری که خودش انجام میداده رو یکی برای خودش انجام میده و بله! یکی میپره وسط حرفش و اون ناراحت میشه و تازه اونجاست که میفهمه چه کار اشتباهی رو انجام میداده. اون یاد میگیره که حرف‌ها رو تا زمانی که بقیه دارن صحبت میکنن نزد خودش نگه داره تا به وقتش صحبت کنه و نه کسی ازش بابت این کار ناراحت میشه و کسی عصبی میشه اما پسربچه ما هنوز خیلی وقت داره تا همه چیو یاد بگیره. یه وقتایی با یه موقعیت‌هایی زودی از کوره درمیره و اونجاست که دیگه زودتر از زمان معمول فوران میکنه، فورانی مثل کوه آتش‌فشان. این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب

۱۴۰۴/۴/۹