کتاب دفاع از جیکوب از ویلیام لندی یک رمان پرکشش هست از خانواده ای محترم و سرشناس که ناگهان یک روز زندگی شون برای همیشه تغییر میکنه. این رمان معمایی هست و حالت جنایی داره ، کتابی که تا لحظه آخر چیزی برای غافلگیر کردن مخاطب خودش داره داستان کتاب درباره خانواده اندی باربر هست ، اندی در دادستانی کار میکنه و بسیار محترم و شناخته شده است ، یک روز در شهر قتلی اتفاق می افته و پرونده اش به دادستانی داده میشه ، متهم این قتل کسی نیست جز جیکوب، پسر اندی . جیکوب یک نوجوان دانش آموز و یک پسر دوست داشتنی و خوب برای خانواده اش هست و حالا متهم به قتل شده ، خانواده ای که تا دیروز مورد احترام تمام شهر بودن ، حالا از طرف همه ی شهر طرد میشن و جایگاه اجتماعی خودشون رو از دست میدن ، اندی که خودش در کار های قضایی ماهر هست تمام تلاشش رو برای دفاع از پسرش به کار میگیره اما هر چه قدر که داستان پیش میره ماجرا عمیق تر میشه مثلا شاید آقا و خانم باربر چیز هایی رو راجع به پسرشون نمی دونستن، یا شاید تنها مسئله در این ماجرا دفاع از جیکوب نباشه ، شاید .... این کتاب بسیار جذاب هست البته برای من این طور بود و اصلا نمی تونستم کتاب رو کنار بگذارن، به نظرم داستان طوری نوشته شده بود که اصلا یکنواخت نمیشد و همیشه غافلگیری جدیدی برای مخاطب داشت ،البته سریال این کتاب هم ساخته شده هر چند کمی تفاوت هم با کتاب داره . من آخر کتاب رو دوست نداشتم هر چند این پایان شاید برای دیگران جالب باشه ، اما به جرات میگم اواخر کتاب واقعا غلفلگیر شدم ، این کتاب علاوه بر هیجان و قوت های داستانش ، کمی هم راجع به چالش والد بودن هم میپردازه ، تا کجا و چه قدر حاضری برای بچه ات کاری کنی و مهم تر این که حاضری چی کار کنی و اصلا این که آیا این کار صحیحه ؟ هر چند کتاب فقط این چالش رو ایجاد میکنه و تفکر درباره ش به عهده خود مخاطب هست. این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب