
نظرات کاربران و نقد و بررسی رمان غرور و تعصب
خرید و مطالعه(هو النور) چهارمین خوانش غرور و تعصب :) تقریبا 16 ساله بودم که غرور و تعصب افق رو خوندم، چند وقت بعد هم در اولین تجربم در نمایشگاه کتاب نسخهی مصور نشر چترنگ رو گرفتم و مواجهم بعد از هر دو این بود که همین؟ شاهکارتون این بود؟ تموم شد؟ خیلی تاثیرگذار بود. چند وقت بعد هم نسخهی بازگوییش (ری تلینگ) رو از باژ گرفتم؛ غرور و تعصب و زامبیها. جالب بود. به خصوص که هر چقدر جین آستین در نسخهی اصلی با شخصیتهای روی اعصابش مدارا کرده نویسندهی اون بازگویی از خجالتشون در اومده بود، از طرفی کتاب تصاویر زیبایی هم داشت اما بازم... نه. از اون سه نسخهی قبلی هیچکدوم رو نگه نداشتم اما به جین آستین خوندن ادامه دادم ولی با ترجمهی نی. اما، نورثَنگِر اَبی، عقل و احساس و ترغیب رو خوندم و بعد دوباره برگشتم به غرور و تعصب. و این بار بزارید بگم چه کتابی! چه ظرافت قلمی! چه ترجمهی تمیز و خوبی! بسیااار لذت بردم افق زیباست انا برای نوجوانه؛ خلاصه و ساده شده. صحبتم لزوما در مورد سانسور نیست، شکل روایت طوریه که در حوصلهی مخاطب نوجوانی که در ابتدای مسیره بگنجه. چترنگ جالب بود اما کمیک نتونیته بود ظرافتهای داستان رو به خوبی برسونه. اما نی، زیبا، زیبا، زیبا آستین استاد ساختن شخصیتهای روی اعصاب، طنز ظریف و گنجوندن مسائل اخلاقی در داستانه. کتابهای آستین کمدی نیستن اما وقتی در جزئیات کتاب غرق شدید میرسید به یک جملههایی که با توجه به روابط شخصیتها و داستان شما رو میخندونه، حتی ممکنه نصف شب شما رو به قهقهه بندازه. من تصور میکنم که ما آدمها شبیه سنگ رسوبی هستیم. آب رودخانهی زندگی هم در اطراف ما در جریانه، آدمها، رسانهها، اتفاقات و... هم املاح آبن که روی ما ته نشین میشن و ما رو میسازن پس دریافتیهای آدم خیلی مهمه. جین آستین مسائل اخلاقی کتابهاش توی لفافهی خلصی نگفته اما انقدر خوب گفته که تو ازش میپذیری و به خودت میای و میبینی درون تو ته نشین شده و حالا جزوی از شخصیتته. حالا که از جهان آستین و اهمیت ترجمهی آثارش گفتیم روی غرور و تعصب دقیقتر بشیم؟ کتاب از خانوادهی بنت شروع میشه، خانوادهای روستایی شامل مادر و پدری و پنج دخترجوانشون. اگر با تاریخ قوانین انگلیس آشنا باشید متوجه میشید کجای کار این خانواده لنگ میزنه. نداشتن فرزند ذکور! توی اون دوره.ی انگلیس ملک به دختران ارث نمیرسید مس اگر پسر نداشتید بعد از مرگ زار و زندگیتون رو میدادن به نزدیک فامیل مذکرتون، همین هم مزید بر علت میشه که خانم بنت، مادر خانواده، کمر همت ببنده تا هر چه زودتر دختران جوان و زیباش رو شوهر بده. حالا هم مرد جوان ثروتمندی به تازگی به اونجا نقل مکان کرده و چه چیزی بهتر از این؟ کتاب در کنار یک روایت همراه با پیچیدگی و عاشقانه دربارهی مسائل زنان، جامعه، روابط انسانی و... صحبت میکنه برای همین به همه پیشنهادش میکنم. زن و مرد هم نداره. ارادتمند شما فرجانه #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب