
کتاب سایه باد از کارلوس روئیث ثافون ، یک داستان عمیق ، پیچیده ، ماهرانه و گاهی تاریکه . داستان کتاب راجع به دو شخص هست ، ما داستان هر کدوم رو از کودکی دنبال میکنیم، کتاب از کودکی دنیل شروع میشه ، پسر خردسالی که مادرش رو از دست داده و با پدر کتاب فروشش زندگی میکنه ، یک روز پدر دنیل اون رو به یک مکان مخفی میبره جایی با نام گورستان کتاب های فراموش شده ، در این مکان مخفی ، کتاب های خاصی پنهان شدن و دنیل باید یکی از کتاب ها رو انتخاب و از اون نگهداری کنه ، نویسنده کتاب منتخب دنیل ، کسی نیست جز خولین کاراکس ، یعنی شخص دومی که داستانش رو در این کتاب می خونیم . دنیل در پی ماجراهایی کنجکاوانه ، برای محافظت از خودش و عزیزانش، بقا و گاهی از روی اجبار به دنبال زندگی خولین میره و ما کم کم قطعات زندگی خولین رو کنار هم میگذاریم، کسی که زندگی پیچیده و غم انگیز و پر از سختی داره. سایه باد بسیار عمیقه، پیچیده است با این که روان میشه خوندنش اما سنگینه و راز های تاریکی رو در دل خودش داره ، داستان در اسپانیا ،بارسلون اتقاق می افته که فضای مناسبی رو برای داستان مهیا میکنه . سایه باد جلد اول از مجموعه چهار جلدی گورستان کتاب های فراموش شده هست ، سایه باد میتونه یک کتاب مستقل باشه و بعد از خوندن این کتاب داستان به نقطل قابل قبولی میرسه ، سه جلد بعدی گاهی غیر مستقیم و گاهی مستقیم به داستان این جلد مربوطن و راز های بیشتری رو آشکار میکنن ، در نتیجه فرد میتونه کل مجموعه رو بخونه اما اگر فقط یک جلد رو هم بخونه با داستان کاملی مواجه میشه. سایه باد داستان عمیق و جالبی داشت من تحت تاثیر قرار گرفتم، بعضی شخصیت ها دوست داشتنی ، باشخصیت ، عمیق ، ساده دل ، شاد و پر انگیزه و جالب بودن . اما اگر کتاب گاهی کمی مودبانه تر و تمیز تر بود بیشتر میپسندیدم و در نهایت اینکه کتاب کمی مسائل غیر اخلاقی داشت که آزار دهنده بود . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب