
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب حدودا 10 سال قبل و با دید یک نوجوون و اطلاعات کمتر نسبت به حالا و وقایع تاریخی کتاب، اون رو خونده بودم، اما حالا که مجدد خوندمش، به مسائلی توجه کردم که قبلاً ساده ازش رد شده بودم و همین موضوع، داستان رو برام ملموستر و دردناکتر کرد. موضوعاتی مثل استعمار و اشغال، قحطی وحشتناک ناشی از اون، فشار حکومت روی مردم برای همراهی با متفقین و کشتار ایلاتیها و عشایر که در خلال داستان، بهش اشاره میشه. داستان سووشون داستان زندگی زری و یوسف رو توی شهر شیراز همزمان با اشغال ایران توسط متفقین روایت میکنه. فضای داستان به خواننده حس ناامنی، بی اختیاری، قحطی و فشار سیاسیـاجتماعی رو منتقل میکنه. زری، یه زن تحصیلکرده است که اول داستان فقط دنبال حفظ امنیت خونوادهاش به هر قیمتیه، اما کمکم با واقعیتهای تلخ اطرافش و اوضاع جامعه آشنا میشه و تغییر میکنه. اما یوسف، شوهر زری، شخصیتی قاطع، آرمانخواه و اهل ایستادگیه که حاضر نیست محصول زمینهاش رو به اشغالگرها بفروشه. چیزی که برام جالب بود اینه که یوسف، با اینکه مذهبی نیست، و حتی گاهی نظراتی حتی مخالف اون میده و مشروبخواره و پایبندی به شرع نداره، اما انصاف، شرافت و مردمدوستی در رفتارش موج میزنه. و این موضوع باعث شد فکر کنم به نوعی اسلام انتخابی داره. شاید به این خاطر که تو ذهن من و باور جامعه در قالب داستان و فیلم، همیشه شجاعت و تقوا در کنار هم اومده و معمولاً از شخصیتهای مثبت داستان انتظار داریم که کامل باشن. هم باایمان و هم عدالتخواه که با الگوگیری از دین، جلوی ظلم بایستن (مثل وقتی که پیرزن خوشه چین برای زری از مراسم سووشون میگه و مراسم به نوعی یادآور واقعه کربلاست)، اما یوسف داستان اینجوری نیست و با چیزی که انتظار داشتم، فرق داشت ولی بازم شجاعتش واسم قابل تحسین بود. دیدن فیلمی مثل یتیم خانه ایران هم بعد از خوندن کتاب، خالی از لطف نیست. این مرور برای چالش مرورنویسی فراکتاب بهار نوشته شده.