کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

صفحات کتاب

کنگره

دیویی

<p><strong>کتاب پلنگ زخمی</strong> اولین اثر تقی شجاعی می باشد و توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است. نویسنده در این کتاب، عفیفانه و دغدغه مند به سراغ مسئله ای رفته است که متأسفانه جامعه چشم خود را بر روی آن بسته است؛ خودارضایی.</p>
<ul>
<li><a href="#h_1298590236841715775697399">معرفی کتاب پلنگ زخمی</a></li>
<li><a href="#h_34980908221715775703273">خلاصه کتاب پلنگ زخمی</a></li>
<li><a href="#h_5507638949311715775706535">برشی از متن کتاب</a></li>
<li><a href="#h_98950965910391715775710236">خرید کتاب پلنگ زخمی</a></li>
<li><a href="#h_72860811411531715775716152">دانلود کتاب پلنگ زخمی</a></li>
</ul>
<h2 id="h_1298590236841715775697399">معرفی کتاب پلنگ زخمی</h2>
<p><strong>کتاب پلنگ زخمی</strong> با بیانی روان و جذاب با ادبیات داستان گونه به سراغ موضوعی رفته است که کمتر نویسنده ای شجاعت پرداختن به آن را داشته و دارد. این کتاب معضلی که بسیاری از نوجوانان و جوانان را بیش از پیش درگیر خود کرده است را به صورتی که نه ترویج گناه کند و نه از کنار آن به سادگی بگذرد به خوبی بیان می کند.</p>
<p>معضلی که عملی مذموم و گناهی بزرگ در دین اسلام به شمار می آید و از نظر روانشناسی نیز عملی است دارای پیامدهای ناگواری می باشد؛ خود ارضایی.<br>شخصیت اول <strong>کتاب پلنگ زخمی</strong> عرفان نام دارد که عنوان کتاب هم از تعبیری که عرفان برای خود در پروفایل شخصی اش پسندیده، گرفته شده است. نوجوانی 15 ساله که در اثر شبکه های اجتماعی و کانال ها و سایت و نبودن نظارت بزرگتر و آموزش های لازم بهره گیری از رسانه به این گرداب بزرگ کشیده شده است و در حال دست و پا زدن برای نجات خود است.<br>این کتاب را فقط برای نوجوان&zwnj;ها نبینید. بلکه برای والدین امروزی هم فرصت خوبی است که پلنگ زخمی را بخوانند و از زمانه فرزندشان بهتر آگاه شوند. حتی برای معلم&zwnj;ها!</p>
<h2 id="h_34980908221715775703273">خلاصه کتاب پلنگ زخمی</h2>
<p>عرفان فکر می کند همه چیز از جشن تولد و خرید موبایل شروع شد. اما نه، همه چیز از خودش شروع شد. از خودش که پا به دوران بلوغ گذاشته بود، حالا دنیا داشت لذت های جدیدی را به او نشان می داد. حالا با دیدن دختر خاله اش یک جور دیگر می شود.&nbsp;<br>عرفان پلنگ دیگر آن پلنگ قدیم نیست. پلنگ زخمی است. زخم بدی هم برداشته است. زخمی که هیچ چیزش معلوم نیست و هیچ کس هم خبر ندارد. عرفان خودش را به زمین و زمان می زند، بلکه از این مهلکه رها شود، اما کجا و چه طوری؟ هر وقت که فکر می کند قدمی موفقیت آمیز برداشته، باز هم سر از آن کانال و سایت در می آورد. داستان عرفان، داستان امروز است. داستان نوجوان&zwnj;هایی که غرق رسانه هستند. دسترسی آسان و در لحظه به فضای مجازی دارند، ولی از تمام نسل&zwnj;های خود بی&zwnj;پناهتر هستند. پلنگ زخمی، داستانی است که نزدیک آمده و حتی باورهای دینی دینداران را در این زمینه به چالش کشیده است تا به اصل حرف دین در این مسائل بپردازد و گرفتار سطحی بودن و نگاه از بالا به پایین نشود.</p>
<h2>قیمت کتاب پلنگ زخمی</h2>
<p>جهت اطلاع از قیمت <strong>کتاب پلنگ زخمی</strong> به دو صورت نسخه ی چاپی و الکترونیک می توانید به سایت و نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.&nbsp;</p>
<h2 id="h_5507638949311715775706535">برشی از متن کتاب</h2>
<p>(کاش برای گوشی&zwnj;ام رمز گذاشته بودم.) مثبت هجده در توضیحات کانال نوشته بود: جنبه نداری نیا. استیکرِ قلب، ورود ممنوع و چند استیکرِ خاک برسریِ دیگر هم کنارش بود. ده هزار تا عضو داشت. یک کانال خصوصی که الناز گفت نشانی&zwnj;اش را به هرکسی نمی&zwnj;دهد. در گوشم هندزفری گذاشته بودم و یکی یکی فیلم ها و عکس ها را نگاه می کردم. سکوت باعث شده بود صدای نفس های خودم را بشنوم که روی سینه ام بالاپایین می رفتند و خونِ بدنم را ناعادلانه بین چشم و سایر اعضای بدنم تقسیم می کردند. دوروبرم را نگاه کردم. چراغ ها همه خاموش بود. صدای خُروپُف بابا و مامان از اتاقشان شنیده می شد. ماهان در تخت روبه رویم خواب بود. صدای کتابْ ورق زدنِ فرزانه هم دیگر نمی آمد.</p>
<p>نورِ گوشیِ همراه من، تنها روشناییِ خانه بود که روی سقف بالای سرم ولو بود و هِی تکان می خورد. کورش کردم. پتو را روی سرم کشیدم و مشغول ادامهٔ تماشای فیلم ها در زیر پتو شدم. حالا چهار لیتر از پنج لیتر خونِ بدنم داخل چشمانم بود و بقیه اش هم داشت به زورِ ادامهٔ حیات، به اندام های دیگرم سرک می کشید. بعضی فیلم ها را دوبار نگاه می کردم و بعضی ها را هم در گوشی ام ذخیره کردم. نفهمیدم ساعت چند بود که چشمانم به زور بسته شدند. صبح روز بعد چشمانم دوباره به زور ادامهٔ زندگی باز شد. آن قدر زور که تیرِ چراغ برق هم اگر وسطشان می گذاشتند، پسش می زدند و به ادامهٔ خوابشان می پرداختند. مامان آن قدر صدایم کرده بود که کُفری شده بود. سرآخر آمد دستم را گرفت و هُلم داد به سمت حیاط. کششی به بدنِ درازم دادم، مثل گربه وقتی که تازه از خواب بلند می شود.</p>
<h3>برشی دیگر از متن کتاب پلنگ زخمی</h3>
<p style="direction: rtl;">نزدیکِ ظهر در همان خلوتِ خیابانی که به خیابانِ امامزاده وصل میشد، من و هادی داشتیم از زورخانه برمیگشتیم. هادی داشت دربارهٔ انتخاب رشته حرف میزد. میگفت میخواهد در کنار رشته&zwnj;ای که انتخاب می&zwnj;کند، یک مهارت هم یاد بگیرد. می&zwnj;گفت الان همه مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر دارند و چون مهارت خاصی بلد نیستند، بیکارند. این حرف&zwnj;ها را از قولِ داییاش میگفت. برای همین هم بود که تابستانها روزی چند ساعت میرفت مغازهٔ انگشترسازیِ داییاش. جوش زدن نقره را هم یاد گرفته بود. همینطور که داشتیم دربارهٔ رشته&zwnj;های تحصیلی حرف می&zwnj;زدیم، ناگهان در فاصله&zwnj;ای دور از خودمان چشمم خورد به پسری که با موتور دختری را دنبال می&zwnj;کرد ...</p>
<h2 id="h_98950965910391715775710236">خرید کتاب پلنگ زخمی</h2>
<p>نسخه چاپی <strong>کتاب پلنگ زخمی</strong> را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.</p>
<h2 id="h_72860811411531715775716152">دانلود کتاب پلنگ زخمی</h2>
<p><strong>کتاب پلنگ زخمی</strong> pdf و به عبارتی نسخه الکترونیک کتاب پلنگ زخمی را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.</p>
<p><img src="https://file1.cdn.faraketab.ir/content_file/img2024/4/دانلود کتاب پلنگ زخمی.jpg" width="70%" alt="دانلود کتاب پلنگ زخمی" style="display: block; margin-left: auto; margin-right: auto;"></p>
<p>مشخصات <strong>کتاب پلنگ زخمی</strong>&nbsp;در جدول زیر آورده شده است:</p>
<table class="table table-striped">
<tbody>
<tr>
<td colspan="2"><strong>مشخصات</strong></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>ناشر:</strong></td>
<td>کتابستان معرفت</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>نویسنده:</strong></td>
<td><span>تقی شجاعی</span></td>
</tr>
<tr>
<td><strong>تعداد صفحه:</strong></td>
<td>204</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>موضوع:</strong></td>
<td>داستان ایرانی، رمان ایرانی</td>
</tr>
<tr>
<td><strong>قالب:</strong></td>
<td>چاپی و الکترونیک</td>
</tr>
</tbody>
</table>
<p>&nbsp;</p>

پلنگ زخمی

تقی شجاعی

<p><strong>انتشارات کتابستان معرفت</strong> در واقع یک فروشگاه اینترنتی کتاب است و مدعی است، کتاب ها را با نظم خاص و موضوع بندی برای مخاطبان و خوانندگان چیده است تا به راحتی بتوانند کتاب دلخواه خود را بیابند و به آسانی به صورت مجازی خرید کنند و کتاب را دریافت نمایند.</p>

<h2>معرفی انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>انتشارات کتابستان معرفت، علاوه بر فروش آنلاین کتاب و محصولات فرهنگی، معرفی و مشاوره در زمینه ی کتاب و اطلاع از تازه های کتاب را هم دارند. همچنین جهت رضایت مشتری بسته های مناسبتی و پیشنهادی، استفاده از تخفیف های مناسبتی نیز در نظر گرفته اند. این انتشارات باشگاه مشتریان کتابستان را نیز راه اندازی کرده و کلی برنامه های جذاب دیگر مرتبط با کتاب و کتابخوانی قرار است داشته باشد.</p>

<h2>کتاب انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>کتابهای انتشارات کتابستان معرفت را می توان این کونه معرفی کرد: این انتشارات در زمینه های مختلف اخلاقی، تاریخی، رمان و داستان و ... کتاب منتشر کرده است. در زیر بعضی از عناوین این کتاب ها را آورده ایم:<br />
کتاب آن دختر یهودی، حریر، کلاس اخلاق، تل آویو سقوط کرد، روزهای تاریک، مثل نهنگ نفس تازه می کنم، مثل بیروت بود، ایذا، جایت را من شیرین می کنم و چندین و چند کتاب دیگر که همه ی این کتاب ها را می توانید در مجموعه ی فراکتاب در قالب های مختلف چاپی، الکترونیک و صوتی بیابید.</p>

<h2>تازه های انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>تازه های نشر کتابستان معرفت در واقع تاریخ مصور ایران باستان است که در 4 جلد منتشر شده است. از دیگر تازه های این انتشارات می توان به کتاب های پیامبران از قبیل آدم، ادریس، نوح و ... اشاره کرد.<br />
این انتشارات کتاب های خود را در دسته های مختلفی چون محبوب ترین ها و پرفروش ترین ها، جدیدترین ها، رمان ایرانی و ... طبقه بندی کرده است.</p>

<h2>آدرس انتشارات کتابستان معرفت</h2>

<p>تهران: میدان انقلاب .خیابان انقلاب. نرسیده به فخررازی. پلاک 1260</p>

<p>تلفن انتشارات کتابستان معرفت<br />
شماره انتشارات کتابستان معرفت: 02191010744</p>


کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی پلنگ زخمی